|
گفتوگوی «وطن امروز» با محمدعلی آقامیرزایی نویسنده کتاب خاطرات سرلشکر صفوی
روایت یحیی
مصطفی پورکیانی: مراسم رونمایی از 5 عنوان کتاب خاطرات فرماندهان ناجا در حالی در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی برگزار شد که مرتضی سرهنگی، پژوهشگر و نویسنده کتابهای دفاع مقدس خبر از انتشار کتاب خاطرات سرلشکر صفوی از دوران طفولیت تا عملیات بیتالمقدس داد. سرهنگی با اعلام این خبر افزود: در تمام دنیا ادبیات جنگ از اهمیت بالایی برخوردار است و همیشه از موضوعات جذابی است که به آن پرداخته میشود و دلیلش این است که به مردمشان یادآوری کنند این چراغی که بالای سر شما روشن است به چه قیمتی تمام شده است.
در این مراسم سرلشکر رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با اشاره به اینکه بیش از 3 مرتبه رهبر معظم انقلاب اسلامی به بنده تأکید کردند که خاطرات دفاعمقدس باید بازگو شود، اظهار داشت: پس از تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی، نهضت خاطرهگویی راهاندازی شد و امروز باید نهضت خاطرهگویی در نیروی انتظامی فعال شود.
وی ادامه داد: خاطرهگویی و خاطرهنویسی یک توفیق و هنر است و با شروع گام دوم انقلاب اسلامی، یک وظیفه است که خاطرات خود را در این فضای آلوده فرهنگی بازگو کنیم تا جوانان از وقایع جنگ مطلع شوند. در بیان خاطرات پرهیز از مبالغهگویی، بازگو نکردن خاطراتی که موجب تفرقهافکنی میشود و تعریف نکردن از خود را باید مدنظر قرار داد.
سرلشکر صفوی با اشاره به اینکه نگاه به خاطرهگویی باید به عنوان یک ضرورت تاریخی باشد، یادآور شد: رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند اگر ۵۰ سال از دفاعمقدس بگوییم، باز هم کم است. در خاطرات باید مطالب دقیق، مستند و همراه با استدلال باشد و نام شهدا و همراهان آنها و زمان و مکان وقایع بیان شود.
رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاعمقدس شهید سلیمانی تأکید کرد: در خاطرهگویی نباید خدشهای به امنیت ملی و وحدت ملی وارد شود. سردار صفوی با طرح این سوال که آیا میتوان از تجارب دفاع دفاعمقدس برای حل مشکلات امروز استفاده کرد، گفت: ما میتوانیم از همه سختیها و چالشهای کنونی کشورمان ایران همچون چالش بزرگ جنگ عبور و به یک گشایش دست پیدا کنیم.
در این مراسم کتابهای «شاهین زبیدات» خاطرات احمدعلی گودرزی نوشته مهدی زارع، «خانه امن» خاطرات بهرام نوروزی و «پسر سیدمصطفی» خاطرات سیدمجتبی عبداللهی نوشته ساسان ناطق، «حبیب مرزها» خاطرات رهامبخش حبیبی نوشته مهدی باتقوا و «پیچ مایلر» خاطرات حجتالاسلام غلامحیدر حیدری نوشته سیدمحمود مهدوی که از خاطرات فرماندهان ناجا در طول 8 سال دفاعمقدس است، رونمایی شد.
به همین بهانه با محمدعلی آقامیرزایی، نویسنده کتاب خاطرات سرلشکر صفوی به گفتوگو نشستیم. وی درباره اتفاقی که باعث شد نگارش این کتاب را شروع کند، گفت: سال 97 قرار بود یک همکاری مجدد با مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس داشته باشم، چون قبلا یک کار پژوهشی درباره عملیات والفجر 8 انجام داده بودم و همین باعث شد تا پیشنهاد نوشتن این کتاب به من داده شود. در این مرکز پیشتر یک کار دوجلدی درباره خاطرات شفاهی سرلشکر صفوی انجام شده بود. یک کار دیگر نیز به نام «همراه» شامل خاطرات همسر سرلشکر صفوی نیز تهیه شده بود.
در ادامه آقامیرزایی با اشاره به تفاوت اثر پیش رو با کارهای قبلی که درباره سرلشکر صفوی انجام شده بود، گفت: سالهاست که در زمینه مستندنگاری و تاریخ شفاهی ادبیات جنگ، ۲ دسته با نظرات متفاوت در حال فعالیتاند. برخی معتقدند در تولید این آثار، استناد خیلی اهمیت دارد و در خلق اثر باید به سندیت آن توجه داشت و گروه مقابل معتقدند نوع روایت و خاطرهگویی به نحوی که اثر خواندنیتر شود، از اهمیت بالاتری برخوردار است.
وی در ادامه افزود: به عنوان مثال بیشتر کتابهای مرکز اسناد از جنس تاریخ شفاهی است که عین گفتوگو بدون اینکه دخل و تصرفی در آن باشد، منتشر شده است و اهمیت زیادی به بحث استناد دارند ولی به نظر من این نوع کارها برای پژوهشگران کاربرد بیشتری دارد اما کمتر با اقبال عمومی مواجه میشود. از طرفی کتابهایی شبیه «دا، نورالدین پسر ایران، پایی که جا ماند» و کتابهایی از این دست با اینکه با استقبال عموم روبهرو شدهاند ولی دوستان تاریخ شفاهی معتقدند که سندیت بالایی ندارند.
آقامیرزایی در ادامه از تشکیل شورایی گفت که باعث شد اختلافات نظری به پایان برسد: در مرکز تحقیقات بعد از آمدن آقای نعیمی، تیمی با حضور بزرگان هر دو جناح تشکیل و تصمیم گرفته شد تا با شروع پروژههای مشترک، این اختلافنظرها از بین برود تا به یک نتیجه دلخواه برسیم که اثر تولید شده هم سندیت لازم را داشته باشد و هم اصطلاحا خوشخوان باشد. نتیجه این شورا این شد که نوشتن کتاب خاطرات سرلشکر صفوی به من سپرده و قرار شد آقای سرهنگی بر کار نظارت داشته باشند.
وی در ادامه این کتاب را اثری با روایت سهل و ممتنع خواند و افزود: سعی کردیم از روایتهای خطی در نوشتن این کتاب پرهیز کنیم و با مشورت آقای سرهنگی سراغ بخشهای جذابی از مقاطع زندگی آقای صفوی رفتیم تا برای خواننده جذابیت لازم را داشته باشد. کودکی ایشان تا آمدن به اصفهان و بعدها رفتن به جنگ و عملیات بیتالمقدس، مقاطعی از زندگی آقای صفوی است که در این کتاب به آنها پرداختهایم و به جرات عرض میکنم که برای نخستین بار هم سندیت اثر بشدت قابل دفاع است و هم امیدوارم روان بودن روایت، مخاطب این کتاب را جذب خواندن کند چون بارها و بارها این کتاب بازنویسی شده تا بتوانیم به یک نثر ساده و اصطلاحا سهل و ممتنع برسیم.
آقامیرزایی با ذکر این نکته که ۲ سال و نیم زمان برای پژوهش، تحقیق و نگارش این اثر وقت گذاشته، افزود: پس از اینکه نگارش اولیه کتاب به اتمام رسید، آقای صفوی را در جریان گذاشتیم و ایشان هم پس از مطالعه کتاب، اصلاحاتی به کار اضافه کردند تا کار به واقعیت نزدیکتر باشد و حالا اثر در مراحل بارگذاری عکسها و اصلاحات نهایی است تا در یکی دو ماه آینده توسط انتشارات مرز و بوم منتشر شود.
ارسال به دوستان
در ادامه سلسله حوادث انفجاری در سرزمینهای اشغالی روز گذشته یکی از مخازن سوخت پالایشگاه اشدود دچار حادثه شد
معمای دود در اشدود
از آغاز سال جاری میلادی موارد متعددی از انفجار و حمله به مواضع مهم اسرائیل در دریا و زمین ثبت شده است که از جمله مهمترینشان انفجار در کارخانه ساخت تسلیحات تامر و اصابت موشک به حوالی نیروگاه اتمی دیمونا بود. علاوه بر این بر اساس آمار ثبت شده، کشتیهای متعلق به رژیم صهیونیستی طی فوریه تا جولای امسال دستکم در 4 مورد هدف حمله قرار گرفته یا دچار سانحه انفجاری شدهاند.
در تازهترین مورد آن دیروز تارنمای 0404 وابسته به ارتش صهیونیستی، از انفجار در یکی از دیگهای بخار پالایشگاه اشدود خبر داد. بر این اساس بر اثر انفجار، نشت سوخت رخ داده که کارکنان در صدد متوقف کردن این روند هستند.
* انفجار در پالایشگاه نفت «اشدود» در فلسطین اشغالی
به گزارش «وطنامروز»، برخی منابع صهیونیستی بعدازظهر دیروز از انفجار دیگ بخار در پالایشگاه «اشدود» (شمال نوار غزه) خبر دادند. پایگاه اطلاعرسانی 0404 وابسته به ارتش اسرائیل در این رابطه اعلام کرد دیگ بخار پالایشگاه اشدود منفجر شده است. این رسانه در پایگاه اطلاعرسانی خود خبر داد انفجاری شدید روز سهشنبه پالایشگاه اشدود را به لرزه درآورد و در پی آن صدای چند انفجار دیگر هم به گوش رسید. طبق گزارش منابع صهیونیستی، آتشنشانان پس از شنیدن صدای انفجار در پالایشگاه اشدود بلافاصله به محل اعزام شدند. منابع عبریزبان خبر دادند این انفجار باعث نشت سوخت در پالایشگاه شده و تلاشها برای برطرف کردن این مشکل ادامه دارد. با این حال، این منابع هنوز اشارهای به علت این انفجار نکردهاند و مدعیاند این حادثه تلفاتی در پی نداشته است. با وجود آنکه رسانههای عبریزبان به شکلی هماهنگ سعی در بایکوت جزئیات این حادثه دارند اما اشاره دستکم ۲ رسانه از جمله رادیو افام 93 به شدید بودن این انفجار قابل توجه است. «ایدی کوهن» از خبرنگاران شناخته شده صهیونیست با انتشار فیلمی در توئیتر از وقوع انفجار در مخزن سوخت اشدود واقع در جنوب فلسطین اشغالی خبر داد.
بر این اساس همزمان آتشنشانان عملیات نجات مجروحان و کارکنانی را که در محل انفجار گیر افتاده بودند، آغاز کردند. مسؤولان شرکت پاز، مالک پالایشگاه مدعیاند محل انفجار کاملا محصور شده و واحدهای مانیتورینگ نیز گفتهاند اوضاع پس از انفجار تحت کنترل است و امکان نشت سوخت یا گازهای خطرناک به مناطق مسکونی وجود ندارد.
خبر انفجار در مخزن سوخت اشدود در حالی منتشر شده است که منابع صهیونیستی حدود ۲ ماه و نیم پیش از وقوع انفجاری مهیب در یک کارخانه امنیتی حساس در فلسطین اشغالی خبر دادند. منابع صهیونیستی در این باره گزارش داده بودند این انفجار در یک کارخانه مخصوص تولید تسلیحات پیشرفته از جمله موشک در شهر «الرمله» به وقوع پیوسته است. علاوه بر این در این مدت انفجارهایی در اطراف نیروگاه اتمی دیمونا رخ داده است و برخی کشتیهای اسرائیلی در آبهای بینالمللی هدف حمله قرار گرفته یا دچار سانحه شدهاند.
* اهمیت پالایشگاه اشدود برای صهیونیستها
این پالایشگاه سال 1973 در شمال بندر اشدود- میان نوار غزه و تلآویو- تاسیس شده و با ظرفیت پالایش 4/5 میلیون بشکه نفت در سال دومین پالایشگاه نفتی بزرگ رژیم صهیونیستی بعد از حیفا محسوب میشود. پالایشگاه سابقا دولتی اشدود از سال 2006 متعلق به شرکت پاز، بزرگترین توزیعکننده سوخت گازوئیل و بنزین در فلسطین اشغالی است. موقعیت مکانی این پالایشگاه از آن جهت حائز اهمیت است که اولا از بزرگترین خط لوله نفت خام اسرائیل یعنی خط نفتی ایلات- اشکلون تغذیه میشود، ثانیا نزدیک به پایتخت رژیم و همچنین بیتالمقدس است، ثالثا با مخزن سوخت بزرگ پی جلیلوت و همچنین نیروگاه برق اشکلون- که در کمترین فاصله ممکن تا مرزهای شمالی غزه قرار گرفته- فاصله کمی دارد و البته بخشی مهم از گاز شهری مشترکان داخل سرزمینهای اشغالی را تامین میکند. پالایشگاه اشدود جدا از اینها خود یک نیروگاه برق دارد که با گاز طبیعی کار میکند.
با افزایش قدرت موشکی حماس در نوار غزه و گسترش دسترسی محور مقاومت به مناطق داخلیتر فلسطین اشغالی، به نظر میرسد این پالایشگاه که چند سالی نسبت به پالایشگاه بندر حیفا در شمال سرزمینهای اشغالی نزدیک مرزهای لبنان، مزیت ژئوپلیتیک پیدا کرده بود، دیگر فاقد چنین مزیتی است. انفجار دیروز به وضوح گویای این تحول است.
***
عقبنشینی رژیم صهیونیستی در مذاکرات آتشبس غزه
پس از هفتهها میانجیگری مصر در مذاکرات غیرمستقیم میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، اکنون منابع آگاه گزارش دادهاند رژیم صهیونیستی از برخی شروط خود کوتاه آمده و دور اول مذاکرات در حال نهایی شدن است. روزنامه «الاخبار» در این باره نوشت: در حالی که مذاکرات تبادل اسرا شاهد پیشروی آرام اما پیوستهای است، به صورت موازی مذاکرات مربوط به آتشبس غزه نیز در حال پیشرفت است و آخرین شاهد آن بازگشایی جزئی گذرگاهها برای بازگشت به وضعیت قبل از نبرد اخیر «سیفالقدس» (شمشیر قدس) است. در ادامه این گزارش آمده، هیأت امنیتی مصری که هفته جاری به نوار غزه رسید، حامل تصمیمهایی از رژیم صهیونیستی مبنی بر عقبنشینی جزئی از اقدامات سختگیرانه علیه نوار غزه پس از نبرد شمشیر قدس بود. الاخبار به نقل از منابع مطلع نوشت، مصریها به اطلاع گروههای فلسطینی رساندهاند که طرف صهیونیست قصد دارد وضعیت انسانی و اقتصادی در نوار غزه را به صورت تدریجی به قبل از نبرد سیفالقدس برساند. در ادامه این گزارش آمده مذاکرات درباره تبادل اسرا نیز تقریبا در حال نهایی شدن مرحله اولش است؛ مرحلهای که قرار است اطلاعاتی از نظامیان اسیر در دست حماس داده شود و در مقابل آن اسرای زن فلسطینی آزاد شوند.
ارسال به دوستان
کشف چهارمین گور جمعی کودکان در کانادا در 2 ماه اخیر
گور حقوقبشر در کانادا
با پیدا شدن گور جمعی جدید در بریتیش کلمبیا شمار گورهای ثبت شده در کانادا به بیش از 40 مورد و تعداد قربانیان به بیش از 1100 نفر رسید
گروه بینالملل: با پیدا شدن یک گور جمعی دیگر در یکی از مدارس سابق واقع در استان بریتیش کلمبیا که بیش از ۱۶۰ کودک بومی در آن مدفون بودند، شمار گورهای جمعی کودکان بومی کانادا به 41 مورد و شمار قربانیان بر اساس گزارشهای رسمی به بیش از 1100 نفر رسید.
به گزارش «وطنامروز»، خبرگزاری آناتولی به نقل از منابع خبری در کانادا مخابره کرد روز دوشنبه گور جمعی بیش از ۱۶۰ کودک بومی در جنوب جزایر «خلیج جنوبی» در استان بریتیش کلمبیا کشف شد. شبکه کانادایی «سیبیسی» در این باره گزارش داد اجساد کودکان بومی در یک منطقه جزیره کوپر که از سال ۱۸۹۰ تا ۱۹۷۰ مدرسه بود، کشف شده است. قبیله بومی «پنلاکوت» (Penelakut) در جزیره کوپر خبر کشف این گور جمعی را اعلام و تاکید کرد تا قبل از این کشف این گور اعلام و رسانهای نشده بود. اطلاعات بیشتری درباره گور جدید مخابره نشده و رسانههای کانادایی مدعی هستند که قبیله پنلاکوت به درخواستها برای دیدار و صحبت با خبرنگاران با موضوع کشف این گور جمعی کودکان پاسخ نداده است.
انتشار ماجرای هولناک کشف گورهای جمعی در محوطه مدارس شبانهروزی قدیمی که از آنها اجساد کودکان بومی کانادایی بیرون کشیده شده، طی هفتههای اخیر بارها خبرساز شده و باعث ایجاد تنش در این کشور مدعی حقوق بشر و اختلاف میان دولت کانادا و واتیکان شده است. پیش از این رسانههای کانادایی در هفتههای گذشته ۳ بار از کشف گورهای جمعی که مدفن نزدیک به ۱۰۰۰ کودک بومی کانادا بوده خبر دادهاند. در سال 2018 نیز با تلاش «گروه بومی موسکووکوان فرست نیشن» 35 گور جمعی پیدا شده بود. در سال 2012 و دهه 90 میلادی هم 2 گور دسته جمعی از کودکان بومی کانادایی پیدا شده بود.
در بازه زمانی ۱۸۸۳ تا ۱۹۹۶ حدود ۱۵۰ هزار کودک بومی از خانوادههای خود به اجبار جدا و به مدارس شبانهروزی فرستاده شدند که کلیسای کاتولیک آنها را تأسیس کرده بود و هدف اصلی آن دور کردن این کودکان از جوامع بومی کانادا و جلوگیری از ترویج زبان و سنتهای مادریشان و تربیت آنها به شیوهای تحمیلی بود.
در حالی که این واقعه از سوی رسانههای کانادایی به عنوان «نسلکشی فرهنگی» نامیده شده است، بومیان کانادایی با تکیه بر اسناد و شواهد تاریخی تاکید دارند این جنایات «نسلکشی واقعی بومیان» و ناشی از سفیدبرترپنداری به سبک مهاجران اولیه آمریکا و آلمانهای نازی است.
* فهرست گورهای بینام و نشان کودکان بومی در کانادا
با پیدا شدن گور جمعی در جنوب جزایر «خلیج جنوبی» شمار کلی گورهای ثبت شده به بیش از 40 مورد رسید. تا پیش از این گورهای دسته جمعی شامل موارد زیر بود.
- مدرسه شبانهروزی کاملوپس ایندین در بریتیش کلمبیا: 27 ماه مه گروه بومی Tk’emlúps te Secwepemc از کشف بقایای اجساد ۲۱۵ کودک در نزدیکی زمین این مدرسه شبانهروزی خبر داد.
- مدرسه شبانهروزی ماریوال ایندین در ساسکاچوان: 24 ژوئن گروه بومی Cowessess First Nation از کشف گورهای بینام و نشان ۷۵۱ کودک در محل این مدرسه سابق که تحت مدیریت کاتولیکها بود، خبر داد.
- مدرسه سنت یوجینز میشن در بریتیش کلمبیا: 30 ژوئن گروه بومی aq’am First Nation از کشف بقایای اجساد ۱۸۲ تن شامل تعداد نامشخصی کودک در سال ۲۰۲۰ در نزدیکی محلی که سابقا برای مدرسه مذکور بود و به دست کاتولیکها اداره میشد، خبر داد.
- مدرسه شبانهروزی برندون ایندین در مانیتوبا: از سال ۲۰۱۲ تحقیقاتی برای شناسایی افراد مدفون در ۳ محل نزدیک به این مدرسه انجام شده است. این مدرسه تحت مدیریت کلیساهای متودیست متحد بود. به گفته یک گروه بومی، ۱۰۴ تن در آن محلها مدفون شدهاند که مرگ ۷۸ تن از آنان ثبت شده است.
- مدرسه شبانهروزی موسکووکوان در ساسکاچوان: اوایل دهه ۹۰ میلادی، زمانی که کارگران در نزدیکی این مدرسه تحت مدیریت کاتولیکها روی لولههای آب کار میکردند، استخوانها یکییکی پدیدار شد. گروه بومی موسکووکوان فرست نیشن در همکاری با ۲ دانشگاه ۳۵ گور بینام و نشان را سال ۲۰۱۸ پیدا کرد.
ارسال به دوستان
طالبان: اگر نظامیان ترکیه در این کشور باقی بمانند حکم اشغالگر را خواهند داشت
اعلام جهاد طالبان علیه ترکیه
گروه بینالملل: یک روز پس از آنکه «سهیل شاهین» سخنگوی طالبان اعلام کرد این گروه خواستار خروج نظامیان ترکیه از افغانستان بر مبنای توافق دوحه است، روز گذشته طالبان در واکنش به تصمیم ترکیه برای ادامه حضور در افغانستان، تهدید کرد آنکارا باید عواقب این حضور را بر عهده بگیرد؛ تهدیدی که در چارچوب بیانیه طالبان به منزله اعلام جهاد علیه نظامیان ترکیه در خاک افغانستان خواهد بود. این در حالی است که پنتاگون دیروز اعلام کرد درباره حضور ترکیه در افغانستان در حال رایزنی با مقامات این کشور است.
* فتوای جهاد علیه ترکیه
به گزارش «وطنامروز» به نقل از طلوعنیوز، طالبان افغانستان دیروز طی بیانیهای رسمی به تصمیم ترکیه برای ماندن در افغانستان واکنش نشان داد. این گروه اعلام کرد: بر اساس توافقنامه دوحه قرار است همه نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند و سازمان ملل متحد و جامعه جهانی نیز آن را تایید کرده و از جمله ترکیه که وزیر خارجهاش در مراسم امضای پیمان اشتراک داشت. بیشتر کشورها این تصمیم را تایید و از آن استقبال کردند. اکنون که مقامات کشور ترکیه به خواست و توافق آمریکا، بقای نیروها و دوام اشغال خود در افغانستان را اعلام کردند، باید عواقب این حضور را بر عهده بگیرند. به گفته طالبان، افغانستان و افغانها روابط تاریخی و مذهبی با ترکیه دارند اما دوام اشغال سبب میشود نفرت و احساس دشمنی را در افغانستان علیه مقامات ترکیه برانگیزد و به روابط دوجانبه زیان برساند. طالبان از مقامات ترکیه خواست از این تصمیم منصرف شوند، زیرا به ضرر هر دو کشور است. طالبان تاکید کرد: ما از چندی پیش تاکنون با مقامات ترکیه در تماس بودیم، نشستهایی انجام شده بود و آنها به ما اطمینان داده بودند بدون رضایت ما خودسرانه تصمیم نمیگیرند اما اکنون که تصمیم گرفته شده، بر خلاف آن تعهد است و اگر مقامات ترکیه در این باره از سر نو نیندیشند و به اشغال افغانستان ادامه دهند مسؤولیت این اقدام با آنهاست. در ادامه طالبان تاکید کرد: بقای نیروهای خارجی در افغانستان، خواه از هر کشوری و به هر نامی که باشد اشغال است و با اشغالگران بر اساس همان فتوای یکونیم هزار علمای افغانستان که سال ۱۴۲۲ هـ.ق (۲۰۰۱م) صادر شده بود، برخورد میشود؛ فتوایی که بر اساس آن از 20 سال پیش تاکنون جهاد جریان دارد. طالبان در ادامه از ملت مسلمان و سیاستمداران هوشیار ترکیه خواست صدای خود را در برابر این تصمیم بلند کنند، چراکه این تصمیم نه به نفع ترکیه است و نه به نفع افغانستان، بلکه بین ۲ ملت مسلمان مشکلات ایجاد میکند.
* پنتاگون: رایزنی با ترکیه درباره تأمین امنیت فرودگاه کابل ادامه دارد
همزمان با تهدید طالبان علیه ترکیه، «جان کربی» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) از تداوم رایزنی با مقامات آنکارا به منظور حضور نظامیان ترکیه در افغانستان خبر داد. وی در این باره گفت: پس از انتقال فرماندهی نظامیان آمریکایی مستقر در افغانستان به سنتکام، اکنون مساله تامین امنیت فرودگاه کابل اولویت اصلی پنتاگون است. کربی ادامه داد تامین امنیت فرودگاه کابل پس از خروج نیروها از افغانستان به ترکیه سپرده خواهد شد و رایزنیهای آمریکا با این کشور جریان دارد. سخنگوی پنتاگون خاطرنشان کرد جزئیات پس از نهایی شدن توافق در اختیار رسانهها قرار خواهد گرفت. کربی ادامه داد: ما میدانیم برای انجام این کار باید از امنیت کافی در فرودگاه برخوردار باشیم. ما نسبت به ضرورت وجود امنیت کافی در فرودگاه بسیار آگاهیم تا بتوانیم از دیپلماتهای خود و کارهایی که آنها باید در افغانستان انجام دهند، محافظت کنیم.
* شروط ترکیه برای حضور در افغانستان
گفتنی است حضور ترکیه در افغانستان مطالبه دوجانبهای از سوی مقامات آنکارا و واشنگتن است. با این حال ترکیه درباره حضور در افغانستان شروطی مطرح کرده است. در این باره «خلوصی آکار» وزیر دفاع ترکیه با بیان اینکه ترکیه 6 سال است در موضوع امنیت فرودگاه کابل نقشآفرینی میکند، گفته بود: همانطور که اردوغان در نشست ناتو اعلام کرد، ما بعضی شروط و موضوعات داریم. اگر شرایطمان تامین شود، میتوانیم ماموریت خود را ادامه دهیم. در این چارچوب، تماسهایمان با کشورهای مختلف دنبال میشود. بر این اساس، ترکیه از طرف آمریکایی خواسته است در این ماموریت، پاکستان نیز حضور داشته باشد. همچنین از ناتو خواسته شده با وجود خروج از افغانستان، حمایت لجستیک و تسلیحاتی از ترکیه در افغانستان را بر عهده داشته باشد. استفاده از زیرساختهای فرودگاه بینالمللی کابل از سوی ترکیه نیز یکی دیگر از شروط این کشور ذکر شده است. سالانه مبلغی بین 80 تا 120 میلیون دلار برای تامین امنیت فرودگاه کابل هزینه میشود که ترکیه خواهان دریافت این مبلغ در ازای حفاظت از فرودگاه شده است. «وطنامروز» روز گذشته در گزارشی به بررسی اهداف ترکیه از حضور در افغانستان پرداخت.
ارسال به دوستان
حملات نژادپرستانه انگلیسیها به 3 بازیکن رنگینپوست تیم ملی این کشور
فاشیسم علیه فوتبال
زامبیهای مجازی یا بخشی از هواداران فوتبال تیم ملی انگلیس؛ چه تفاوتی دارد؟ واقعیت آن است که امروز نژادپرستی به صورت تمامقد در جامعه به ظاهر مدرن انگلیس وجود دارد. آنهایی که سعی در اصلاح امور جهان دارند و مملکتی نیست که از دخالتشان در امان مانده باشد، حالا در خانه خود با یک مشکل اساسی رودررو هستند؛ جامعهای بشدت نژادپرست که نه از کتک زدن هواداران تیم ملی فوتبال ایتالیا در ومبلی ابا دارد نه از توهین نژادی به بازیکنی که لباس تیم ملی کشورشان را بر تن میکند؛ بازیکنان خوبی که خدمات فراوانی را چه در رده ملی و چه باشگاهی به کشور ملکه داشتهاند اما هنگام شکست همانند آنچه برای اوزیل و دیگر مهاجران در آلمان رخ داد، فقط آنان باید پاسخگو باشند.
کسی هنگام پیروزیهای منچستر و سیتی نمیگوید رشفورد و استرلینگ چه خدماتی داشتند. کسی نمیگوید ساکای 19 ساله آینده فوتبال انگلیس است اما به محض شکست و ناکامی و خراب کردن یک پنالتی، آنها باید مورد نفرت نژادپرستان قرار بگیرند؛ به جرم سیاهپوستی.
زامبیهای دنیای مجازی و واقعی، هر دو یکی هستند. جامعه انگلیس حالا با یک واقعیت بسیار بزرگ مواجه است و آن رشد افسارگسیخته نژادپرستی است. سوال این است: اگر مثلا هری کین و جک گریلیش پنالتیهایشان را خراب میکردند، آیا باز هم شاهد چنین رفتاری از سوی هواداران تیم ملی فوتبال انگلیس بودیم؟
زمانی که دیوید بکام با اخراجش باعث حذف تیم ملی انگلیس در جامجهانی 1998 شد، آیا چنین حملاتی علیه او شد؟ مقایسه کنید رفتارها را تا بفهمید جرم اصلی این سه، نه خراب کردن پنالتی، بلکه همان رنگ پوستشان است.
زانو زدن قبل از بازی به یاد فلوید تنها یک نمایش فریبنده است و واقعیت را باید در کف توئیتر دید؛ جایی که موز و میمون جولان میدهد و انگلیسیها با واقعیت جامعه خود مواجه میشوند.
* زامبیها در حال کارند
پس از اینکه جیدون سانچو، مارکوس رشفورد و بوکایو ساکا موفق نشدند پنالتیهای خود را در فینال یورو برای انگلیس تبدیل به گل کنند، هر سه مورد حملات آنلاین هواداران فوتبال انگلیس قرار گرفتند. نژادپرستان انگلیسی بوکایو ساکا، مارکوس رشفورد و جیدون سانچو را با کامنتها و پیامهای نفرتانگیز و وحشتناک در شبکههای اجتماعی مورد حمله قرار دادند. کامنتهای وحشتناک و نفرتانگیزی که این بازیکنان دریافت کردهاند، موجب شده اتحادیه فوتبال انگلیس در بیانیهای، هواداران نژادپرست انگلیسی را محکوم کرده و بگوید تیم ملی انگلیس نیازی به این هواداران ندارد. همچنین پلیس انگلیس نیز تایید کرده در حال تحقیق درباره کامنتگذاران نژادپرست است. هواداران نژادپرست انگلیسی در شبکههای اجتماعی بلافاصله به اکانتهای هر سه بازیکن سیاهپوست تیم ملی انگلیس که پنالتیهای خود را برابر ایتالیا از دست دادند، حمله کردند. اکانتهای این بازیکنان در اینستاگرام و توئیتر با انبوهی از تصاویر نژادپرستانه از جمله شکلکهای میمون و موز و همچنین نظرات کتبی همراه با دشنامها و لعن و نفرینهایی هولناک مورد حمله قرار گرفت. یکی از این هواداران نژادپرست زیر آخرین عکس ساکا کامنت گذاشته است: «برگرد به نیجریه». دیگری نوشته: «از کشور من گمشو بیرون». کاربر دیگری کامنت گذاشته: «این موز رو بگیر کاکا سیاه». یکی دیگر از این زامبیهای نژادپرست بدون توجه به اینکه ساکا متولد لندن است، برای او کامنت گذاشته: «خارجیها احمقند». در واکنش به این حملات نژادپرستانه سخنگوی اتحادیه فوتبال انگلیس در اظهاراتش گفت نژادپرستی به هیچوجه در فوتبال پذیرفته نخواهد شد.
سخنگوی اتحادیه فوتبال انگلیس گفت: «اتحادیه فوتبال بشدت همه انواع تبعیض را محکوم میکند و از نژادپرستی آنلاین که برخی بازیکنان تیم ملی انگلیس را در رسانههای اجتماعی هدف قرار داده، منزجر شده است.
از این روشنتر نمیتوانیم بگوییم نمیخواهیم هر شخصی که پشت چنین رفتارهای نفرتانگیزی قرار دارد، از تیم حمایت کند. ما تمام تلاش خود را برای حمایت از بازیکنان آزاردیده خواهیم کرد و در عین حال خواستار سختترین مجازاتهای ممکن برای مسؤولان این رفتار هستیم.
ما به تلاش خود برای محو تبعیض از فوتبال ادامه خواهیم داد اما از دولت میخواهیم سریعا وارد عمل شود و قوانین مناسب را وضع کند تا این سوءاستفاده و آزار در زندگی واقعی عواقب واقعی داشته باشد.
شرکتهای شبکههای اجتماعی باید اقدامات خود را افزایش داده و با مسؤولیتپذیری و اقدام عملی برای منع دسترسی سوءاستفادهکنندگان و آزارگران به سیستم عامل خود، شواهدی را جمعآوری کنند که بتواند منجر به پیگرد قانونی شود تا شبکههای آنها از این نوع سوءاستفاده و آزارهای نفرتانگیز پاک شود».
پلیس متروپولیتن نیز تایید کرد درباره این آزارهای آنلاین تحقیق خواهد کرد: «ما از تعدادی از اظهارات توهینآمیز و نژادپرستانه در رسانههای اجتماعی خطاب به فوتبالیستها پس از فینال یورو 2020 مطلع هستیم. این آزارها کاملا غیرقابل قبول است و تحمل نخواهد شد و مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت».
بازیکنان انگلیس در حمایت از فعالیتهای ضدنژادپرستانه در طول مسابقات یورو پیش از آغاز هر مسابقه زانو زدند؛ حرکتی که انتقادات فراوانی را از سوی هواداران انگلیسی به دنبال داشت و در عین ناباوری بخشی از این هواداران بازیکنان تیم ملی انگلیس را هنگام زانو زدن هو میکردند.
اتحادیه فوتبال انگلیس و بازیکنان تیم ملی این کشور نیز به نوبه خود به این هو شدنها از سکوها حمله کرده و گفتند اقدامات این تماشاگران دقیقا همان دلیلی است که باعث میشود تیم برای موضعگیری در برابر نژادپرستی احساس نیاز کند.
* واکنش نخستوزیر انگلیس به توهینهای نژادپرستانه
بوریس جانسون نسبت به توهینهای نژادپرستانه علیه بازیکنان تیم ملی انگلیس واکنش نشان داد. نخستوزیر انگلیس با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در رسانههای مجازی از این اتفاق انتقاد کرد و نوشت: بازیکنان این تیم ملی انگلیس را باید قهرمان بنامیم، نه اینکه در رسانههای مجازی مورد توهین نژادپرستانه قرار دهیم. افرادی که این توهینهای زشت را انجام دادند، باید از خودشان خجالت بکشند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ دلیل رشد آمار ازدواج از زمان شیوع کرونا در کشور چیست؟
ازدواج بدون تجملات
گروه اجتماعی: طی دهههای گذشته موضوعاتی همچون مشکلات اقتصادی و شکلگیری رسوم غلط در زمینه ازدواج جوانان، موانع و چالشهایی جدی را در جامعه ایجاد کرد تا به مرور زمان ازدواج به عنوان یکی از اساسیترین نیازهای فردی و اجتماعی به حاشیه رفته و برخی جوانان که در سن تشکیل خانواده قرار گرفتهاند گرایشی برای این مهم از خود نشان ندهند و عملا میزان تجردگرایی در کشور افزایش یابد.
این شرایط در حالی به جامعه تحمیل شده که طبیعتا بر اساس نیازهای انسانی منطبق با ویژگیهای طبیعی، اجتماعی و غریزی، هر فردی گرایش به تشکیل خانواده دارد و دور شدن جوانان از این مقوله حکایت از آن دارد که ۲ موضوع اقتصاد و فرهنگ تا چه میزان میتواند بر نیازهای اولیه هر فرد در جامعه تاثیرگذار باشد. برخی آمارها حکایت از وجود 13 میلیون دختر و پسر مجرد در کشور دارد که در صورت عدم برنامهریزی برای این افراد، نهتنها کشور با مشکلات جمعیتی در آینده نزدیک روبهرو خواهد شد، بلکه آسیبهای اجتماعی مترتب بر این موضوع دیر یا زود گریبان جامعه را به سختی فشار خواهد داد.
بر اساس آمار وزارت ورزش و جوانان، در قبال هر ۱۲۲ مرد متقاضی ازدواج تنها ۱۰۰ خانم آماده ازدواج و تشکیل زندگی هستند که بخشی از دلایل ریشهای این موضوع را باید در موضوعات اقتصادی و فرهنگی جستوجو کرد.
در کنار این آمارها که هشداری برای آینده به حساب میآید اما معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در آخرین نشست خبری خود از افزایش 42/4 درصدی آمار ازدواج در سال ۹۹ نسبت به سال 98 خبر داد؛ آماری که جزئیات آن از سوی سخنگوی سازمان ثبت احوال در سال 98، 533174 مورد و در سال 99، 556736 ازدواج گزارش شد.
محمدمهدی تندگویان، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در حالی این خبر را داد که طی 17 سال گذشته شیب ازدواج در جامعه نزولی بود. حال سوال اینجاست: در سال گذشته چه اتفاقی افتاد که آمار ازدواج روندی رو به رشدی را شاهد بود، آن هم در شرایطی که کرونا در کشور شیوع یافته و شرایط اقتصادی بسیاری از بنگاهها و افراد با چالش روبهرو شده است؟
پاسخ این سوال را میتوان در این نکته جستوجو کرد که به دلیل رعایت شیوهنامههای بهداشتی امکان برگزاری بسیاری از مراسمها در کشور فراهم نبود، لذا برخی رسوم و مراسمات و تجملات دست و پاگیر عروسی حذف و باعث شد هزینههای ازدواج برای جوانان کاهش یابد. یقینا کرونا با تمام تبعات منفی خود این پیام را به جامعه مخابره کرده که در صورت تغییر در فرهنگ ازدواج و رفع چشم و همچشمیها و کنار گذاشتن مراسمهایی که ریشه عقلی و شرعی ندارند، میزان ازدواج در جامعه رشد خواهد داشت و جوانان با خیالی آسودهتر راهی خانه آرزوهایشان میشوند.
* ضرورت برگزاری ساده مراسم عروسی
در شرایطی که کرونا راهی کمخرج و بدون تجمل برای زوجهای جوان باز کرده، باید شرایطی را ایجاد کرد که بعد از پایان پاندمی این بیماری، روند ازدواج به روال گذشته خود بازنگردد و این مسیر همچنان ادامه پیدا کند.
در رابطه با این موضوع دکتر مجید ابهری در گفتوگو با «وطنامروز» با بیان اینکه جامعه نیاز به تغییر نگاه به مقوله ازدواج دارد، گفت: سبک زندگی اثر مستقیمی بر روابط فردی و اجتماعی دارد. به علت بروز و شیوع بیماری کرونا بسیاری از فرآیندهای فردی و اجتماعی دچار رکود شد و سبک زندگی اجتماعی متحول شد اما این پاندمی اثر غیرمستقیمی بر افزایش آمار ازدواج گذاشته و باعث رشد این آمار شده است.
وی ادامه داد: از نگاه رفتارشناسی، اثر غیرمستقیم این بیماری این بود که بسیاری از گردهماییها و مراسمها اجازه برگزاری نداشتند. این موضوع روی مراسمهای ازدواج نیز تاثیر گذاشت و باعث شد سهلگیری در انجام مراسم بین دختران، پسران و خانوادهها شکل بگیرد.
ابهری تاکید کرد: وقتی هزینههای هنگفت برگزاری مراسم که عموما با چشم و همچشمیهای نفسگیر همراه است حذف میشود، پسر و دختر بدون آلایش به خانه بخت میروند و دیگر مانعی جدی برای تشکیل زندگی مشترک وجود ندارد.
وی ادامه داد: کرونا تا چند وقت دیگر از بین میرود، لذا ضروری است روش پسندیده سادهگیری در مراسم ازدواج تداوم یابد و به عنوان یک روش ثابت مورد استفاده قرار گیرد. خانوادهها و جوانان به دور از چشم و همچشمی و رقابتهای منفی باید به فکر تشکیل خانواده و تامین آینده خود باشند و از این فرصت ایجادشده برای ساخت زندگیشان بهره ببرند.
* رنگ باختن تجملات در مراسمهای عروسی
چشم و همچشمیها که ریشه در ضعف فرهنگی در مقوله ازدواج دارد و با تحمیل هزینههای اضافه زمینهساز مشکلات اقتصادی برای جوانان در آینده میشود، در دوران پاندمی کرونا تا حدودی رنگ باخت و اصالت فرهنگی به مراسم ازدواج جوانان بازگشت. در همین رابطه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس بر این باور است یکی از عواملی که بحث ازدواج را تحت تاثیر قرار داده بود، هزینههای هنگفت و مراسمهای تجملاتی بود؛ یعنی خیلی از خانوادهها با چشم و همچشمی زندگی را بر جوانان سخت کرده بودند اما کرونا این موضوع را تا حدودی از بین برد.
زهرهسادات لاجوردی با بیان اینکه یکی از عوامل مهمی که در نظرسنجیها به آن اشاره شده همین موارد است که با توجه به کم شدن هزینههای ازدواج، ما شاهد رشد ازدواج هستیم، ادامه داد: از سال گذشته تاکنون این هزینههای زیاد و تجملاتی در مراسمها کم شده است که خود این مساله نیز به خانوادهها یادآوری میکند اصل، ازدواج جوانان و سامان گرفتن آنهاست نه اینکه خدای ناکرده با تجملگرایی و با هزینههای گزاف موجب این شویم که دست و پای جوانان بسته شود، زیرا این اتفاقها خود باعث کمرنگ شدن ازدواج میشود. وی در ادامه گفت: متاسفانه در جامعه ما جوانان مهارتهای لازم را برای ازدواج و تشکیل خانواده ندارند، از این رو زمانی که وارد فضای تازهای از زندگی میشوند، نمیدانند چگونه باید تعامل و زندگی کنند.
ارسال به دوستان
درحوزه بهداشت و درمان، استان با مشکل کمبود نیرو و ضعف زیرساختی روبهرو است
سیستانوبلوچستان در محاصره کرونا
وضعیت نامساعد سیستانوبلوچستان در مواجهه با شیوع گسترده ویروس جهشیافته کرونا تا جایی است که نمایندگان سیستانوبلوچستان ضعف ساختاری و نبود زیرساختهای بهداشت و درمان را علل بحران کرونا در این استان عنوان کردند. انتقادات به عملکرد ضعیف وزارت بهداشت در رسیدگی به وضعیت سلامت مردم سیستانوبلوچستان تا جایی بود که در نشست دوشنبهشب سعید نمکی، وزیر بهداشت با نمایندگان و مسؤولان حوزه بهداشت این استان، یکی از نمایندگان زاهدان از وزیر بهداشت به دلیل عملکرد ضعیف این وزارتخانه انتقاد کرد که به درگیری لفظی بین او و وزیر بهداشت انجامید.
بنا بر این گزارش، ویروس جهشیافته هندی، سیستانوبلوچستان را در برگرفته است. بیمارستانهای آن استان مملو از مبتلایان به کروناست و مسؤولان از کمبود اکسیژن در بیمارستانهای این استان خبر میدهند، البته گروههای جهادی، پای کارآمدهاند به طوری که رئیس دانشگاه علومپزشکی زاهدان در جلسه ستاد مدیریت و مقابله با بیماری کرونای استان که با حضور وزیر بهداشت برگزار شد، گفت: جهادگران سپاه، ارتش و انتظامی به معنای واقعی کف میدان مقابله با کرونا و در کنار کادر بهداشت و درمان استان هستند. وی با اشاره به ضعف جدی زیرساختهای حوزه بهداشت و درمان سیستانوبلوچستان افزود: در پیک قبلی 250 تخت داشتیم که هیچ وقت از 70 درصد بیشتر پر نشد اما در حال حاضر شرایط تغییر کرده و مجموعهای از عوامل موجب شد از اواخر خردادماه وارد موج جدید شویم و از ابتدای تیرماه وارد فاز شیوع انفجاری شدیم. هاشمیشهری گفت: گروههای مردمی و جهادی و سپاه در زمینه بیماریابی و درمان بیماران کمکهای قابل تقدیری داشتهاند و با تمام توان در کنار کادر درمان استان هستند که جای تقدیر ویژه دارد. وی تصریح کرد: در زمینه نیروی انسانی در حوزه بهداشت و درمان استان با ضعف جدی مواجه هستیم و در واقع هر نفر از نیروهای ما جای ۲ نفر کار میکنند و با این شرایط مدیریت شیوع کرونا در استان مناسب بوده است. سردار پرویز آبسالان نیز در این جلسه اظهار داشت: سپاه سیستانوبلوچستان براساس اعلام نیاز علومپزشکی در زمینه واکسیناسیون ورود جدی داشته و 27 مرکز واکسیناسیون راهاندازی کرده که 24 مورد آن با توجه به نیاز فعال است. جانشین فرمانده سپاه سلمان استان سیستانوبلوچستان گفت: در پی حضور فرمانده نیروی زمینی سپاه در استان و به دستور ایشان تاکنون ۳ بیمارستان صحرایی تخصصی نیروی زمینی از استانهای دیگر وارد استان شده و در آمادهباش هستند تا در صورت نیاز به مردم خدمترسانی کنند. همچنین 200 نفر از پزشکان و پرستاران و سایر کادر درمانی سپاه از دیگر نقاط کشور برای خدمترسانی به بیماران کرونایی وارد استان شدهاند و در صورت نیاز این نیروها را افزایش خواهیم داد. سردار آبسالان گفت: آمادهسازی 60 تخت بیمارستانی ویژه بیماران کرونایی در بیمارستان نبیاکرم(ص) سپاه در زاهدان، تغسیل فوتشدگان کرونا توسط نیروهای جهادی و توزیع سبدهای معیشتی و حضور فعال در زمینه بیماریابی و قرنطینه در قالب «طرح شهید قاسم سلیمانی» دیگر اقدامات سپاه در استان بوده و ما تا پایان کرونا با تمام توان در کنار مردم و کادر درمان خواهیم بود. نماینده مردم خاش در مجلس نیز در این جلسه خطاب به وزیر بهداشت گفت: گزارشهایی که از شرایط مدیریت کرونا به شما میدهند با واقعیت تطابق ندارد و بیمارانی با درگیری ۸۰ درصد داریم که بیمارستانها از بستری کردن آنها خودداری میکنند. اسماعیل حسینزهی اظهار داشت: شهرستانهای حوزه انتخابیه بنده شامل خاش، میرجاوه و تفتان با وجود ضعف جدی در زمینه زیرساختهای حوزه بهداشت و درمان از جانب شما در این سفر مورد بازدید قرار نگرفت که جای گلایه جدی دارد.
نماینده مردم خاش در مجلس شورای اسلامی گفت: حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان و رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اردیبهشت و خرداد در ۲ مرحله نسبت به شیوع بحرانی کرونا در سیستانوبلوچستان هشدار داد اما گوش شنوایی نبود. وی ادامه داد: زنگ خطر در شهرستانهای حوزه انتخابیه بنده به دلیل ضعف جدی زیرساختهای بهداشت و درمان و بعد مسافت تا مرکز استان نواخته شده و چنانچه مدیریت نشود مجددا به اوجگیری کرونا ختم خواهد شد. همچنین فداحسین مالکی، نماینده مردم زاهدان نیز در این جلسه با بیان اینکه در سیستانوبلوچستان با کمبود اکسیژن مواجه هستیم، گفت: میزان دوز واکسن اختصاص داده شده به استان کفایت نمیکند و باید افزایش یابد.
وی افزود: در بازدیدهایی که از برخی بخشهای بیمارستانی استان داشتهایم تخت خالی موجود بوده اما کادر درمان برای راهاندازی وجود نداشته است. نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی گفت: در استان شدیدا با کمبود اکسیژن مواجه هستیم. واکسنهایی که تاکنون به استان اختصاص داده شده پاسخگوی نیاز نیست و حتما باید افزایش یابد. پیشنهاد ما واکسیناسیون افراد بالای 17 سال در استان است تا از شیوع کرونای دلتا در کشور جلوگیری شود. وزیر بهداشت نیز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با بیان اینکه حقوق بیماران در بیمارستانها در مراحل پذیرش، درمان و ترخیص باید رعایت شود، گفت: همه بیماران کرونایی در سیستانوبلوچستان به صورت رایگان در بیمارستانهای استان درمان میشوند. وی گفت: استان سیستانوبلوچستان نخستین استان کشور است که واکسیناسیون افراد 50 سال به بالا را در آن شروع کردهایم. بعد از اینکه در زمینه تزریق واکسن این گروه سنی تا حدودی پیشرفت حاصل شد گروه سنی بالای 40 سال را هم تحت پوشش واکسیناسیون قرار میدهیم.
* ۲۲۷۵۰ ابتلا و ۱۶۶ فوتی جدید کرونا
شمار مبتلایان به کرونا در کشور طی یک شبانهروز از مرز 22 هزار و 700 نفر فراتر رفت. روابط عمومی وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد طی یک شبانهروز ۲۲ هزار و ۷۵۰ بیمار جدید «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند و متاسفانه ۱۶۶ بیمار نیز جان خود را از دست دادند. از ظهر روز دوشنبه تا ظهر دیروز ۲۲ تیرماه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۲ هزار و ۷۵۰ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۳۹۹ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در مدت زمان یادشده، ۱۶۶ بیمار «کووید-۱۹» نیز جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۸۶ هزار و ۲۰۷ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۳ میلیون و ۵۶ هزار و ۱۶۰ نفر از بیماران کرونایی هم بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۳ هزار و ۸۶۶ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» نیز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. در حال حاضر ۱۴۳ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۸۶ شهر در وضعیت نارنجی و ۱۱۹ شهر در وضعیت زرد بیماری کرونا قرار دارند.
لازم به ذکر است بر اساس اعلام وزارت بهداشت، تا ظهر روز گذشته مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۷ میلیون و ۵۷ هزار و ۲۵۷ دوز رسید. با این احتساب از ظهر روز دوشنبه تا ظهر دیروز سهشنبه بیش از ۲۱۴ هزار دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده است.
***
تحویل هفتهای ۲ میلیون دوز واکسن برکت به وزارت بهداشت از مرداد
به منظور ارائه خدمات اجتماعی و تأمین اقلام کمک توانبخشی به نیازمندان بویژه افراد دارای معلولیت، تفاهمنامهای بین بنیاد ۱۵ خرداد ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و سازمان بهزیستی به امضا رسید. صبح دیروز با حضور رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، مدیران عامل بنیاد ۱۵ خرداد، بنیاد برکت، گروه اقتصادی تدبیر و مدیرعامل سازمان بهزیستی، آیین امضای تفاهمنامه برای تأمین و توزیع ۲۷ هزار ویلچر بین معلولان مناطق محروم کشور برگزار شد. محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در این مراسم ضمن تبریک ایام و اعیاد ماه ذیالحجه گفت: ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در سالهای اخیر ورود ویژهای به بحث تأمین نیازهای معلولان و خانوادههای دارای معلول و به طور کلی مددجویان سازمان بهزیستی و کمیته امداد در مناطق کمبرخوردار کشور کرده است. وی افزود: ایجاد ۹۰۰۰ شغل طی ۲ سال برای مددجویان بهزیستی توسط بنیاد برکت، اهدای هزاران بسته معیشتی و پروتئینی و بهداشتی توسط بنیاد احسان، کمک به تأمین مسکن برای خانوادههای دارای ۲ معلول به بالا و امروز اهدای ۲۷ هزار ویلچر به افراد ناتوان حرکتی، بخشی از این خدمات است که توسط ستاد اجرایی فرمان امام صورت گرفته است. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام درباره نخستین واکسن ایرانی کرونا و روند تولید و تحویل آن نیز گفت: از ۲۵ خرداد و پس از اعطای مجوز تزریق اضطراری واکسن توسط وزارت بهداشت، سرعت تولید واکسن «کوو ایران برکت» را در کارخانه شفافارمد افزایش دادیم و تا امروز که ۲۲ تیرماه است نزدیک به ۳ میلیون دوز از این واکسن تولید شده که در حال طی فرآیند تست استریل هستند و از این تعداد ۷۰۰ هزار دوز تحویل وزارت بهداشت شده و ۲۰۰ هزار دوز دیگر نیز در حال آمادهسازی است. مخبر به راهاندازی خط دوم تولید واکسن «کوو ایران برکت» نیز اشاره کرد و گفت: از هفته اول مردادماه هر هفته یک میلیون و ۲۰۰ هزار دوز واکسن کرونا تحویل وزارت بهداشت میدهیم که با راهاندازی خط دوم از اواسط مرداد، این عدد به حداقل ۲ میلیون دوز در هفته خواهد رسید و همانطور که وعده دادیم تا پایان شهریور حداقل ۵۰ میلیون دوز واکسن «کوو ایران برکت» تولید خواهیم کرد.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» در ششمین سالگرد امضای برجام تبعات اقتصادی و سیاسی این توافق را بررسی کرد برجام دستاورد پایداری در حوزه اقتصاد نداشت و حرکت کشور برای اصلاحات ساختاری اقتصاد و حل مشکلات معیشتی را معطل گذاشت
افیونبرجام
تبدیل سیاست خارجی از امر ملی به مسألهای جناحی و ایجاد دوقطبی سیاسی از تبعات برجام در فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور بود
گروه اقتصادی: امروز ششمین سالگرد رسیدن به توافق برنامه جامع اقدام مشترک یا به اختصار برجام است؛ ذیل توافقی هستهای بین ایران و ۱+۵. با وجود اینکه تولد برجام به 23 تیر 94 بازمیگردد اما نطفه آن در مناظرات انتخاباتی سال 92 زمانی گذاشته شد که حسن روحانی وعده چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژها با چرخ اقتصاد را داد. فارغ از مسائل سیاسی، برجام در حوزه اقتصاد برای ایران در یک کلانتصویر، هیچ عایدیای نداشت و حتی میتوان گفت این توافق زخمهایی کاری بر پیکر اقتصاد ایران وارد کرد؛ زخمهایی که هنوز هم مردم با آنها دست و پنجه نرم میکنند؛ زخمهایی از جنس بحران اقتصادی دیماه 96، گرانی بنزین آبان 98 و صفهایی که چند سال است جزو برنامه روتین طبقات متوسط و آسیبپذیر شده است. پیش از پرداختن به برجام، باید مدل فکریای را که برجام خروجی آن بود بررسی کرد. سال 92 تفکری زمام دولت را به دست گرفت که اساس توسعه کشور را برونگرایی که منجر به رشد اقتصادی شود، میدانست. بر اساس همین تفکر، الگویی برای اقتصاد نوشته شد که بر پایه آن رشد اقتصادی ایران تنها از مسیر افزایش سرمایهگذاری خارجی و بهرهگیری از ظرفیتهای خارجی حاصل میشد. این فرصت تا حدودی پس از برجام به وجود آمد اما عدم فهم ضعف بنیادین اقتصاد ایران و بیتوجهی به ظرفیتهای داخلی، باعث شد برجام تنها مخدری برای اقتصاد باشد؛ مخدری که جسم ضعیف اقتصاد کشور را بیجانتر کرد. بدتر اینکه این اعتیاد در سالهای بعد هم در دولت ادامه داشت و باعث شد اقتصاد به ورطه شرطی شدن کشیده شود. این اعتیاد به گونهای بود که اقتصاد ایران مدام نیمنگاهی به سمت غرب داشت تا مشکلاتش را حل کند و تمام متغیرهای اقتصادی کشور تابعی از کنش کشورهای دیگر شده بود به طوری که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به شکل بیسابقهای اهمیتی ویژه در بین آحاد مختلف مردم کشورمان پیدا کرده بود. این در حالی بود که دولت میتوانست با توانمندسازی اقتصاد ایران در کنار مذاکره، فضای عمومی را تغییر و برجام را از تنها راه نجات تبدیل به سرعتدهنده حرکت در مسیر نجات کند اما این مهم هیچ گاه دنبال نشد و دولتی که فلسفه حضورش همین مذاکره بود، هیچگاه به سمت توانمندسازی داخلی نرفت. ***
شرطیسازی اقتصاد ایران
یکی از مسائلی اقتصاد ایران در طول این سالها که با آن مواجه بوده، شرطی کردن تمام متغیرهای اقتصادی بر اساس تحریمها است. تحریم به نوبه خود به دلیل ایجاد محدودیتهای اقتصادی، تجاری و مالی موجب بروز مشکلات اقتصادی میشود اما اینکه دولت از اصلاحات ساختاری اقتصاد غافل شود و به حل مسائل ریشهای و نهادی اقتصاد نپردازد، ربطی به تحریم ندارد و نشان از نبود عزم جدی در دولت برای توسعه اقتصادی کشور است.
در سالهای گذشته دولت تدبیر و امید با نگاه شرطیسازی اقتصاد، توسعه اقتصادی کشور را به خواست چند کشور گره زد. شرطیسازی اقتصاد و اتکا به سیاستهای کشورهای اروپایی و آمریکا با توجه به تغییر سیاستهای داخلی کشورها، مبنای استواری برای توسعه اقتصادی نیست و تجربه همه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد هر گاه رشد و توسعه خود را به تصمیم، اقدام یا سیاستهای دیگر کشورها مشروط کنید، سبب بیثباتی اقتصادی و از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری و شرطی شدن اقتصاد و فراهم نشدن فرصت برای بهرهوری از استعدادها و ظرفیت درونی کشور میشود.
در این سالها در قالب برجام، سیاستهای اقتصادی به سمت شرطی شدن و گره خوردن اقتصاد به سیاستها و تصمیمگیریهای دیگر کشورها از جمله آمریکا سوق داده شد و آسیبها و هزینههای هنگفت اقتصادی بر کشور تحمیل کرد. فعالان و صادرکنندگان بخش صنعتی و تولیدی کشور بیش از آنکه از فشار تحریمهای خارجی ناراضی باشند، از عدم همکاری دستگاههای اجرایی و قوانین دست و پاگیر شکایت دارند. به عبارت دیگر، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در خط مقدم جنگ اقتصادی قائل به این هستند که تنها نیازمند تسهیل امور از طرف نهادهای داخلی و دولت هستند.
* پابرجایی معضلات نظام بانکی پس از برجام
بنا به وعده دولتمردان، امضای توافقنامه برجام فرصت مناسبی فراهم میآورد تا نظام بانکی ایران رابطه خود را با سیستم بانکی بینالمللی بازیابی کند، در حالی که پس از برجام مراودات بانکی همچنان تسهیل نشد.
مهمترین مشکلی که از طرف بانکهای بینالمللی برای ایجاد رابطه بانکی و کارگزاری بیان شده، مشکلات ساختاری بانکهای داخلی است. بر اساس آمار رسمی، مطالبات معوق بانکها طی یک بازه ۱۰ ساله از سال ۸۴ تا ۹۴ از ۳ هزار میلیارد تومان به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و روزبهروز در حال افزایش است. این حجم از مطالبات و ضریب نقدشوندگی پایین این داراییها، شاخصهای بانکداری را دچار اشکالات اساسی کرده و انعطافپذیری و قابلیت عملیات آنها را بشدت کاهش میدهد. از طرف دیگر قطع ارتباط بانکهای داخلی با سیستم بانکی جهانی برای حدود یک دهه باعث شده این مشکلات ساختاری عمیقتر شود. در حال حاضر استانداردهای مختلفی مانند «مقررات بازل» یکی از مهمترین ملاکها در تعاملات بانکداری بینالمللی است. این مقررات که از سال ۱۹۸۸ و بروز مشکلات بانکی در آمریکای جنوبی مطرح شد، محدودیتهایی درباره «ضریب کفایت سرمایه»، «نسبت اهرمی»، «ذخیره مطالبات معوق»، «تسویه بینبانکی»، «سرمایهگذاریهای دوبل»، «محاسبه ریسک بازار» و... را پیشنهاد میکند که بانک مرکزی در این سالها باید برای حل این مسائل گام برمیداشت.
* داستان ارز
بنا به دلایل پیچیدهای که مردم ما سالهای سخت را سالهایی دیدهاند که در آن مهار نرخ ارز از دست سیاستگذار خارج شده و سالهای خوب اقتصادی را سالهایی دیدهاند که در آن، نرخ ارز کنترل شده است، بنابراین معیار سادهای که برای موفقیت یا عدم موفقیت دولتها در نظر میگیرند، وضعیت قیمت ارز است و این به عنوان یک فهم عمومی در طبقه سیاسیون ما جا افتاده به همین خاطر، همواره دولتها تمایل دارند قیمت ارز حتیالامکان پایین باشد، چرا که افکار عمومی چنین باور و تصوری دارد و آنها را قضاوت میکند. دولتها در سالهای زمامداری خود، روی موج کاهش نرخ ارز سوار میشوند و این کاهش حتیالامکان قیمت ارز را به عنوان یک کارنامه موفق به افکار عمومی میفروشند.
* رشد اقتصادی معطل شده!
اقتصاد ایران در چند دهه گذشته در نرخ رشد اقتصادی نوسانات زیادی را تجربه کرده است. بسیاری این نوسانات در رشد را متأثر از اثرپذیری بالای اقتصاد ایران از مسائل بینالمللی و خارجی میدانند که این امر را میتوان به سبب نقش پررنگ نفت در اقتصاد ایران دانست. اینکه چرا نفت به این اندازه اقتصاد ایران را تحت تأثیر خود قرار میدهد، بسیار حائز اهمیت است. حجم حقیقی اقتصاد ایران پس از یک دهه فراز و نشیب در نهایت به گونهای شد که میتوان گفت دوباره به سطح حجم اقتصاد در سال 90 رسیده است، این یعنی یک دهه از دست رفت. بخشی از این نوسانات نیز به دلیل معطل ماندن سرمایهگذاران و تولیدکنندگان در فضای اقتصاد ایران است. وقتی روزی وعده توافق داده میشود و روزی تهدید بر هم خوردن توافق، موجب نااطمینانی سرمایهگذار خارجی و داخلی میشود که این مساله سمی برای اقتصاد یک کشور است.
***
تشدید شکاف طبقاتی با آنکه پس از برجام، رفاه نسبی در پی کاهش تورم معطوف به افزایش فروش نفت و ارزپاشی گسترده برای واردات انواع و اقسام کالاها در کشور محقق شد اما بررسیها نشان میدهد گشایشهای ناشی از مذاکره با غرب بدون توجه به الگوی مدیریتی درونزا صرفا باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست شده و طبقه فرودست از آن نفع کمتری داشته است به طوری که در همین بازه زمانی شاهد افزایش ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی در کشور بودیم. این یعنی حتی اگر قبول کنیم کیک اقتصاد ایران با رشد اقتصادی بیش از 10 درصد افزایش پیدا کرده باشد، اغنیا از آن بهرهمند بودهاند و ثمره چشمگیری برای گروههای دیگر جامعه نداشته است. آمارهای مرکز آمار حاکی از آن است پس از برجام شاهد صعود ضریب جینی در کشور بودیم به طوری که یک سال پیش از شروع مذاکرات هستهای (94) ضریب جینی 51/38 بوده که در سالهای 95 و 96 به ترتیب به 39 و 81/39 رسید. این روند ادامه پیدا کرد و در سال 97 به 93/40 رسید. به عبارت دیگر شاخص ضریب جینی در این فاصله 3/6 درصد رشد کرده است و این یعنی عواید درآمدهای نفتی و رانتی بیش از اینکه به طبقههای فرودست برسد، باعث بهبود شرایط اقتصادی طبقه فرادست در کشور شده است؛ موضوعی که حالا سازمان برنامه و بودجه هم بر آن صحه گذاشته است. سازمان برنامه و بودجه در مطالعهای تحت عنوان «بررسی و تحلیل تغییرات رفاه مادی خانوار» آورده است: «طی ۲ سال پس از رفع تحریمها، رفاه مادی خانوارهای شهری بین ۵ الی ۱۰ درصد بهبود یافته است. بیشترین اثر منفی اعمال تحریمهای بینالمللی بر دهکهای پایین درآمدی بویژه روستایی و بیشترین نفع از اجرای برجام نصیب خانوارهای پردرآمد (شهری و روستایی) شده است. مشابه سایر مطالعات، بیشترین کاهش در سهم و مقدار اجزای مصرف خانوار در بخش خوراکی، طی یک دهه گذشته مشاهده میشود و این در حالی است که از سال ۱۳۹۵ با اجرای طرح تحول سلامت، مخارج خانوار در بخش سلامت (بویژه در مناطق روستایی) افزایش شدید داشته است. در این گزارش آمده است: پرداختهای انتقالی (اعم از یارانه نقدی و کمک حق بیمه رایگان) به قیمت ثابت از سال ۱۳۹۰ به صورت مستمر و به سرعت کاهش داشته است به نحوی که سال ۱۳۹۷ به یکسوم مقدار سال ۱۳۹۰ رسیده است. درآمد سرانه نیز به قیمت ثابت در همین دوره حدود ۱۱ درصد کاهش داشته است به نحوی که تنها از سال ۹۶ تا ۹۷ نزدیک به ۱۵ درصد کاهش داشته است.
***
بازنده دیپلماسی اقتصادی
دیپلماسی و تمرکز بر سیاست خارجی از اصلیترین مباحثی بود که دولت تدبیر و امید بر آن تکیه کرد. چه در شعارهای سیاسی- انتخاباتی و چه بعدها پس از توافق هستهای، دولت همواره بر چیرهدستی و تبحر خود در مذاکره و سیاست خارجی تاکید میکرد و این عرصه را یکی از نقاط قوت خود به حساب میآورد.
همین امر باعث شده بود دولت تمام ابعاد سیاستگذاری و حکمرانی کشور را به سیاست خارجی و برجام گره بزند و تمام امور دیگر کشور معطوف به این دو بود. آمار میزان سرمایهگذاری خارجی در کشور نشان میدهد حتی در دوران پسابرجام و پس از رفع تحریمها نیز میزان سرمایهگذاری خارجی فاصله چشمگیری با میزان سرمایهگذاری خارجی در سال 2012 آن هم در اوج تحریمها علیه کشور ندارد. به نظر میرسد دولت با گره زدن تمام ابعاد سیاست خارجی به برجام و معطل ماندن برای تصمیم کشورهای غربی، فرصتهای زیادی را از دست داده است. کما اینکه در روزهایی که بیشترین فشارهای خارجی بر کشور بود و حتی سایه تحریمهای شورای امنیت - که دولت به برداشته شدن آنها مفتخر است - بر کشور سنگینی میکرد، میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی بیشتر از دوران پسابرجام بوده است. ناکارآمدی داخلی، نبود برنامهای مدون جهت توسعه کشور و نبود چشمانداز مشخص، همه و همه تبدیل به موانعی در برابر سرمایهگذاری خارجی شده که انگیزه و اطمینان را برای سرمایهگذاری در کشور کاهش میدهد؛ موانعی که امکان برطرف کردن آنها در سالهای گذشته و حتی با وجود شرایط تحریمی ممکن بود. جالب اما اینکه دولت در ابتدای کار نوید گشایش اقتصادی به واسطه برجام را میداد اما پس از آنکه در عمل هیچ کدام از وعدهها عملی نشد، آقای ظریف ادعا میکرد هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود. بجاست جمله معروف رئیسجمهور را که حتی مشکل آب آشامیدنی را هم به مساله مذاکرات گره زده بود، مرور کنیم. وی 17 خرداد 94 در مراسمی گفته بود: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود، بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، تا مساله محیطزیست حل شود، تا اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود، تا بانکهای ما احیا شود...». نکتهای که از این سخنان رئیسجمهور برمیآید، افراط بیش از اندازه در بزرگنمایی برجام و پیوند تمام مشکلات کشور- مشکلاتی که شاید اصلا حل آنها معطوف به مذاکره نباشد- به برجام است. همین نگاه باعث شد پس از خروج آمریکا از برجام، دولت دیگر ایدهای برای ادامه کار خود و اداره کشور نداشته باشد. علاوه بر اینها، یکی دیگر از نقاط ضعف دولت، عدم توجه کافی به شرق و از دست دادن فرصتهای آن بود. نگاه صرف دولت به غرب و دل خوش کردن به وعدههای طرفهای اروپایی، موجب شد کشور فرصت همکاری جدی با کشورهای شرقی را از دست بدهد. اشکال دیگر دولت در دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجی، اتخاذ سیاست رفع تحریم در مقابل خنثیسازی آن بود. کار درست و اساسی آن است که اصولا قدرت تحریم را از آمریکا سلب کنیم تا آنکه آمریکاییها را از این کار به وسیله مذاکره منصرف کنیم چرا که آنها همچنان هر وقت که اراده کنند، میتوانند با وضع مجدد تحریمها، در نظام اقتصادی کشور اخلال ایجاد کنند. سیاست دولت مستقر در 8 سال گذشته، به جای آنکه متمرکز بر خنثیسازی تحریمها با دید اقتصادی باشد، در پی رفع و دور زدن تحریمها با دید حقوقی و تکیه بر ابزارهای قانونی بود؛ امری که از ترکیب تیم مذاکرهکننده -که بیش از آنکه اقتصادی باشد، حقوقی بود- و همچنین نگاه صرفا حقوقی آنان به ماشین تحریم (برای مثال گمان تیم مذاکرهکننده آن بود که تحریمهای آمریکا بدون قطعنامههای شورای امنیت ارزشی ندارد اما مشخص شد واقعیت چیز دیگری است) نیز نمایان است. تلاشهای دولت اگر چه از لحاظ حقوقی منجر به لغو موقت برخی تحریمها شد اما به این دلیل که صرفا از ابزار حقوقی برای برطرف کردن آنها استفاده شده بود، با اقدام حقوقی دیگری از جانب طرف مقابل نقش بر آب شد. همچنین در خود توافق هستهای نیز اشکالاتی وجود داشت که موجب شد فرصت بهرهبرداری اقتصادی از این توافق از ایران سلب شود. عدم مذاکره درباره تحریم یوترن (چرخه دلار) و عدم مذاکره درباره مکانیسم ورود به لیست SDN از جمله این اشکالات بود.
****** برنامه جامع علیه وحدت ملی
گروه سیاسی: امروز 23 تیر 1400 ششمین سالگرد انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک مشهور به برجام است؛ توافقی که به دلایل عدیده میتوان آن را مهمترین قرارداد خارجی کشورمان در دهههای اخیر به حساب آورد؛ توافقی که میتوان آن را نمادی از وقایع حداقل یک دهه از تاریخ ایران دانست و دولت روحانی را بر مبنای آن بازخوانی کرد.
به گزارش «وطنامروز»، این روزها در حالی کشور آماده تغییر بدنه مدیریتی و اجرایی خود است و دولتمردان هفتههای پایانی فعالیتهایشان را از سر میگذرانند که فقدان دستاورد و نارضایتی عمومی را میتوان مهمترین میراث 8 ساله روحانی و دولتهای یازدهم و دوازدهم دانست. در این میان اما سرنوشت برجام و قضاوتها پیرامون این توافق پرسروصدا بیش از هر زمان دیگری مشهود و حائز توجه است، تا جایی که حتی فراتر از حامیان برجام، عاملان برجام نیز با صدایی آرام و عباراتی پرلکنت لب به اقرار نسبت به اشتباهات این توافق گشودند تا در ششمین سالگرد توافقی که روزگاری فتحالفتوح خوانده میشد و رئیسجمهور از لزوم تدریس آن در مدارس سخن میگفت(!) کمتر کسی سنگ آن را به سینه بزند.
با تمام این اوصاف در ششمین سالگرد انعقاد برجام و در شرایطی که کماکان هیچ آینده روشن و قطعی درباره آن وجود ندارد، کلیدیترین پرسشی که میتوان به آن پرداخت تاثیر این توافق بر سپهر سیاسی و مناسبات اقتصادی و اجتماعی کشور است. آیا برجام فارغ از بیثمری اقتصادی نتایج مخرب دیگری نیز داشته است؟ آیا برجام را میتوان شاهدمثالی عبرتآموز برای آینده سیاسی کشور دانست؟ و در نهایت میراث برجام را چگونه میتوان مورد اصلاح و ترمیم قرار داد؟ شاید یافتن پاسخ این پرسشها را بتوان همانند یافتن جعبه سیاهی از وقایع دهه90 جامعه ایران وظیفه قطعی نخبگان، سیاستمداران و رسانهها در آستانه آغاز سدهای جدید دانست.
* پروسه سرخوردگی
احتمالا ملموسترین نتیجه برجام بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور در ششمین سالگرد انعقادش سرخوردگی بخش قابل توجهی از جامعه ایران و بویژه لایههای میانی به عنوان مهمترین حامیان دولت روحانی در انتخاباتهای 92 و 96 باشد؛ مسالهای که بیش از هر چیز انعکاسی از نوع مواجهه دولت در تعریف این توافق است.
به بیان سادهتر هر قدر دولتهای 3 دهه اخیر سعی داشتند در حول مفاهیم «توسعه اقتصادی، آزادی و عدالت» کارویژه سیاسی و فلسفه وجودی خود را تعریف کنند، دولت روحانی از بدو شکلگیری و قبل از آن در فضای تبلیغات انتخاباتی با بهرهگیری از شوک اقتصادی ابتدای دهه90 تمام تخممرغهای خود را در سبد سیاست خارجی و مساله توافق در مذاکرات هستهای گذاشت. در این میان هر چند سیاست خارجی همواره به عنوان یکی از ابزارهای حل مشکلات واجد اهمیت بالایی است، اما یکباره تبدیل به نقطه کانونی دولتداری جریان غربگرا و اصلاحطلب شد. بر همین مبنا از آغاز روی کارآمدن دولت یازدهم تا امروز که آخرین روزهای دولت دوازدهم در حال سپری شدن است همواره همه امور در ذیل برجام تعریف شده است به گونهای که در ادبیات رئیسجمهور و مجموعه دولت از سال 92 تا 94 حل مشکلات در گرو انعقاد توافق، از سال 94 تا 97 در گرو به ثمر رسیدن توافق و در نهایت از سال 97 تا1400 در افسوس از دست رفتن توافق خلاصه شده است. در چنین فضایی پابرجا ماندن و افزایش مشکلات در کنار بیعملی دولت باعث شد بخش بزرگی از جامعه احساس سرخوردگی کرده و حتی امید خود را برای تغییر شرایط و حرکت به سمت موقعیت مطلوب از دست بدهد.
* جامعه شرطی و اکنونزدگی مدیریتی
یکی دیگر از تاثیرات برجام بر فضای عمومی را میتوان تضعیف ابتکارعمل و در نهایت «شرطی شدن» جامعه دانست؛ مسالهای که از سوی رهبر انقلاب هم مورد اشاره قرار گرفت و ایشان آبان سال 98 در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی نسبت به این خطر هشدار داده و فرمودند: «در این سالها بیان مسائلی از قبیل اینکه «ببینیم ۶ ماه دیگر چه میشود» و یا «برجام چه میشود» و حالا نیز «به امید ابتکار رئیسجمهور فرانسه ماندن»، هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود. البته ایراد ندارد که کاری که عبور از خط قرمز نیست، انجام دهند اما نباید حل مسائل اقتصادی را به این کارها گره زد و افکار عمومی را شرطی کرد».
بر این اساس جامعه در 8 سال دولتداری حسن روحانی همواره شاهد این بود که عالیترین مقام اجرایی کشور با گره زدن هر چیز به احتمالات برجامی، جامعه را در موقعیتی شرطیشده قرار داد که با کوچکترین اخباری در حوزه سیاست خارجی تصمیم خود را تغییر دهد. مضاف بر شرطی شدن جامعه، مدیریت کشور نیز دچار اکنونزدگی خسارتباری شد که عملا در 3 سال گذشته و پس از خروج آمریکا از برجام هیچ برنامه اصلاحی مهمی برای مواجهه با این شرایط نداشت.
* سیاست خارجی، اسم رمز انتخاباتی!
اما مهمترین رد برجام در فضای سیاسی کشور را باید در تبدیل کردن سیاست خارجی به امری رقابتی و ایجاد انشقاق از دل آن پیدا کرد. روحانی از سال 92 تا امروز که ششمین سالگرد انعقاد برجام و آخرین روزهای روی کار بودن دولت دوازدهم است همواره در تلاش بوده سیاست خارجی را از مسالهای ملی و یکی از ارکان همصدایی جامعه تبدیل به ابزاری برای رقابتهای سیاسی، خلق دوقطبیهای اجتماعی و انتخاباتی و فضایی برای تقابل با دیگر دستگاهها و نهادها کند.
ادبیات رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و رسانههای حامی دولت درباره برجام نمونه تمامعیاری از تبدیل کردن سیاست خارجی و مسائل ملی به ابزاری برای اختلافافکنی داخلی بوده است. دولت در ابتدای کار خود هر روز با فحاشی و اتهامپراکنی نسبت به منتقدان سیاست خارجیاش که شرایط امروز را در آن روزگار هشدار میدادند تلاش میکرد مذاکرات با طرف خارجی را تبدیل به مناقشهای داخلی کند، بعدها نیز پیروزی رقبای خود را مساوی با بازگشت تحریمها میدانست (مسالهای که عملا به اصل تحریمهای نامشروع خارجی، مشروعیت میداد) و در نهایت پس از آنکه با برجام شکستخورده مواجه شد دلسوزان داخلی را همردیف با ترامپ و دشمنان ملت ایران قرار میداد.
در این میان البته پرونده محمدجواد ظریف نیز که تلاش میشد از او به عنوان دیپلماتی حرفهای تصویرسازی شود مملو از تبدیل کردن سیاست خارجی به ابزاری برای نزاع داخلی است؛ مسالهای که شاید بیشترین نمود آن را بتوان در فایل صوتی منتشرشده از وی در اردیبهشت امسال پیدا کرد و پیش از این نیز در مواضعی همانند درخواست از طرف آمریکایی برای تعجیل در توافق با نیت جلوگیری از پیروزی منتقدان دولت در انتخابات مجلس نمودار شده بود.
بر این اساس برجام فراتر از بیثمری و فرصتسوزیهایش تبدیل به یک تهدید داخلی برای جامعه ایران شد و عاملیت اصلی را در این امر باید در رفتار انتخاباتی دولت نسبت به سیاست خارجی پیدا کرد.
* زمین سوخته در سال 1400
حسن روحانی تا چند هفته دیگر سکان اداره دولت را به سیدابراهیم رئیسی واگذار خواهد کرد و دفتر عمر دولت 8 ساله او نیز به پایان خواهد رسید؛ دولتی که رکوردهای زیادی را در بیسامان کردن شرایط داخلی و خارجی ایران جابهجا کرد و تمام حیات خود را به آرزوهایی ذیل موجودیت برجام گره زد. تجربه 8 ساله روحانی نماد کاملی از انفعال و پیوند زدن امور کشور به سیاست خارجی و پشت پا زدن به یک سیاست ملی است.
با تمام این اوصاف برجام همه آن چیزی بود که دولت روحانی در طول 8 سال برای کشور به ارمغان آورد؛ توافقی با آوردههای حداقلی که آن آوردهها نیز هیچگاه محقق نشد و هیچ آینده محتوم روشنی نیز برای تکرار شدنش وجود ندارد. شکاف موجود میان ایران1400 با وعدهها و آرزوهای برجامی دولت خلاصه خسارات تحمیل شده دولت به ملت ایران است. بر همین مبنا شاید تنها دستاورد برجامی دولت روحانی برای دولت بعد را بتوان همین واقعیت دانست که تبدیل کردن منافع ملی به مصالح جناحی هم به متضرر شدن ملت منتهی میشود و هم به شکست دولت.
***
برجام و نارسایی ساختاری
اعتراف دیرهنگام و در وقت اضافه محمدجواد ظریف در آخرین گزارش وزارت امور خارجه از اجرای برجام در ششمین سالگرد انعقاد توافق هستهای یا برنامه جامع اقدام مشترک در 23 تیرماه 1394 مبنای روشنی برای ارزیابی عملکرد ظریف و وزارتخانهاش، همچنین نارسایی دستگاه سیاست خارجی در راهبردهای اتخاذ شده طی 8 سال گذشته به دست میدهد. مسؤول ارشد دیپلماسی کشور در این گزارش ضمن بیان مانیفست خود از یک توافق، به از دست رفتن فرصتهایی که به پای برجام قربانی شدند اشاره میکند. ظریف بیان میکند: « اگر درباره ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یک سو با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران- به شمول شعبات خارجی شرکتهای آمریکایی- بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدی سرمایهداران جهانی- از جمله در داخل آمریکا- مواجه میشد. فقط نیاز بود همدل و همصدا از همه امکانات برای اجرای بهینه سیاست کشور در پذیرش برجام استفاده میکردیم».
سیاست کنار گذاشتن شرق و متحدان منطقهای و فرامنطقهای ایران در آمریکای لاتین بعد از حصول برجام بویژه وقتی «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین با یک بسته جامع همکاری به تهران سفر کرد، به دولت روحانی گوشزد شد. دولت و وزارت امور خارجه اما با سرمستی از به نتیجه رسیدن برجام و امید به وعدههای غربیها برای سرمایهگذاری در ایران، رئیسجمهور چین را دست خالی راهی پکن کردند. همین اتفاق درباره متحدان ایران در آمریکای لاتین هم افتاد و نخستین سفر حسن روحانی به آمریکای لاتین به آخرین سال دولت نخست او و در جریان سفر به اجلاس سران غیرمتعهدها مربوط میشد و این ارتباط تا سال 99 که نفتکشهای ایرانی در میان خشم دولت سابق آمریکا راهی کاراکاس شدند، رها شد. پتک واقعیت اما زمانی به سر محمدجواد ظریف و دولتمردان در پاستور وارد آمد که ترامپ با چرخش یک قلم از برجام خارج شد و همان معدود شرکتهای غربی هم که به ایران آمدند، با کوچکترین اشارهای از کشورمان خارج شدند.
این امر بدیهی برای یک سیاست خارجی اصولی است که باید سبد دیپلماسی خود را گسترده کند تا هنگامی که وارد یک چالش و منازعه بینالمللی میشود، بتواند گزینههای متنوعی در اختیار داشته باشد اما ظریف و روحانی با چند سال تاخیر و بعد از کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ به این درک رسیدند!
دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی در شرایطی کار خود را آغاز کرد که با تبدیل کردن سیاست خارجی و پرونده هستهای ایران به یک موضوع حیثیتی و وعده رفع تحریمهای اقتصادی از این مسیر، با شعار تعامل سازنده با جهان توانست پیروز انتخابات ریاستجمهوری سال 92 شود. بر این مبنا نخستین اقدامی که بعد از انتخاب دولت جدید انجام شد، انتقال پرونده هستهای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه بود. از همان ابتدا مشخص بود دولت حسن روحانی -که خود روزی رئیس تیم مذاکرهکننده ایران در آغاز مذاکرات هستهای با غرب در سال 82 بود- قصد دارد حل تمام مشکلات داخلی و اقتصادی را از مسیر سیاست خارجی به امید همکاری غرب پی بگیرد و با یک خطای راهبردی، دستگاه سیاست خارجی را که نهادی برای رسیدگی به منافع کلان ملی در بیرون از مرزهای کشور است، به نهادی خدماتی تبدیل کرد که باید بار بیبرنامگی اقتصادی دولت را به دوش بکشد و مشکل مرغ و تخممرغ را هم برطرف کند!
محمدجواد ظریف در گزارش وزارت امور خارجه درباره مختصات یک توافق میگوید: «هیچ توافقی برای هیچ یک از طرفهای آن توافق بینقص نیست. هر یک از طرفها از بخشهایی از توافق ناراضی و ناخشنود هستند؛ این طبیعت هر توافقی است، لذا لازمه رسیدن به توافق، درک این واقعیت است که بدون توجه به حداقل قابل قبولی از نگرانیها و مطالبات همه طرفها، امکان مصالحه وجود ندارد. گرایش حداکثری تنها به مذاکرات فرسایشی و بیپایان میانجامد که تقریبا در تمام شرایط ضرر یا لااقل عدمالنفع آن برای کشور و مردم از منافع فرضی رسیدن - ناممکن- به توافق ایدهآلکمتر نیست. تلاش هر یک از کنشگران برای پیروزی به هزینه شکست طرف مقابل - بازی با حاصل جمع صفر - به ناکامی هر دو طرف - بازی با حاصل جمع منفی- میانجامد، البته ممکن است ضرر همه طرفها یکسان نباشد. در دنیای به هم پیوسته کنونی تنها در نظر داشتن منافع همه طرفهای بازی با حاصل جمع مثبت است که میتواند نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد».
فارغ از نقدهای اساسی به این قسمت از اظهارات ظریف، باید به وزیر امور خارجه یادآور شد این حسن روحانی بود و تیم مذاکرهکننده ایرانی بودند که با سیگنالهای مخرب از ضعف و ناتوانی کشور همچون خزانه خالی به طرف غربی، آمریکا را در مسیر زیادهخواهی و کسب امتیازات حداکثری از برجام در ازای یک توافق حداقلی و بدون تضمین درباره همان منافع اکتسابی برای کشورمان قرار دادند. برجام اینگونه تبدیل به «بازی با حاصل جمع صفر» شد.
ارسال به دوستان
دیدار رؤسای دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی کشور با رئیسجمهور منتخب
جلسهای علیه فساد
گروه سیاسی: رئیسجمهور منتخب نخستین جلسه کمیتهای متشکل از روسای دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی کشور را با هدف تدوین راهکارهای اصلاح بسترهای فسادزا در دولت تشکیل داد.
به گزارش «وطن امروز»، حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور منتخب، نخستین جلسه کمیتهای متشکل از روسای دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی کشور را تشکیل داد تا پیش از زمان رسمی استقرار دولت جدید، بر اساس آسیبشناسیها و تجارب پیشین خود در مبارزه با فساد، راهکارهای اجرایی برای ایجاد تحول در سازوکارهای فسادزدای دولت و اقدامات اولویتدار را پیشنهاد کنند.
رئیسی در ابتدای این جلسه با اشاره به این نکته که یکی از انتظارات مردم از دولت جدید ریشهکنی فساد است، اظهار داشت: آغاز این کار تا زمان استقرار دولت نباید به تاخیر بیفتد و زمینههای آن از الان باید فراهم شود تا در روز نخست تشکیل دولت، اقدامات عینی را آغاز کنیم.
وی ادامه داد: آسیبشناسیهای انجامشده توسط دستگاههای نظارتی را ما باید به آسیبزدایی تبدیل کنیم.
رئیسجمهور منتخب با اشاره به حضور روسای دستگاهها و نهادهای مختلف نظارتی در این جلسه گفت: انتظار بنده از این جلسه با توجه به انباشت «تجربه مبارزه با فساد» و داشتن «آسیبشناسی خوب از دستگاههای اجرایی» و «شناخت قابل قبول از بسترهای تولید فساد در دولت»، این است که نتایج حاصل از آسیبشناسی دستگاههای اجرایی و اطلاعات خود درباره «بسترها»، «ریشهها» و «گلوگاههای تولید فساد» در دولت را جمعبندی و به ما اعلام کنند.
رئیسی در ادامه با تشریح انتظارات دیگر از این کمیته، افزود: برای ایجاد تحول در نظام اداری کشور به منظور خشکاندن ریشههای فساد، راهکارهای موثر اجرایی پیشنهاد کنید تا از روز اول استقرار دولت، اقدام و عمل را بدون فوت وقت آغاز کنیم.
در این جلسه، محمود علوی وزیر اطلاعات، حجتالاسلام حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه، مهرداد بذرپاش رئیس دیوان محاسبات، حجتالاسلام نصرالله پژمانفر رئیس کمیسیون اصل نود مجلس، فرزاد مخلصالائمه معاون سازمان بازرسی کل کشور و کاظم پالیزدار دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی با اشاره به روحیه و منش ضد فساد حجتالاسلام رئیسی و اقدامات موثر و امیدآفرین وی در قوه قضائیه، دلگرمی و چشم امید مردم به دولت جدید را مورد اشاره قرار دادند و با ارائه گزارشی از حوزه فعالیت و اقدامات نهاد متبوع خود، پیشنهادات و راهکارهایی را برای برخورد جدی با بسترهای فسادزا در دولت سیزدهم مطرح کردند.
لازم به ذکر است تدوین دستورالعملها و ابلاغیههای مورد نیاز به منظور اصلاح سازوکارهای اقتصادی فسادآفرین و رانتزا، زمینههای بروز فساد و نیز پیشگیری از وقوع جرم در نظام بانکی، مالیات، گمرک، مناقصات دولتی، قاچاق سازمانیافته و ارائه نقشه راه عملیاتی برای ایجاد شفافیت در نظامات اقتصادی کشور و تحقق سامانه جامع اطلاعات اقتصادی کشور، از جمله ماموریتهای محوله به این کمیته است.
ارسال به دوستان
قطاری که به بیراهه میرود
سیروس محمودیان: اخیرا عباس عبدی طی یادداشتی با عنوان «قطاری که به جنوب میرود» با طرح بخشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم که اتفاقاً زوایای آن بر همگان عیان است، بدون ارائه استانداردهایی برای ارزیابی و صرفا به خاطر گرانی و سختی معیشت در ایران، چشم بر دیگر حقایق علمی- صنعتی کشور بسته و در نهایت وضعیت عمومی و اختصاصی کشور را از منظر توسعه و پیشرفت، کاملا عقبمانده و توسعهنیافته معرفی میکند. وی در ادامه نیز با ناهمخوان شمردن مطالبات ملت با مسؤولان نظام از وجود یک شکاف عمیق میان آنها خبر میدهد. وی با جملات معنادار اما غیرمستدل از قبیل «تره خرد نکردن مسؤولان برای مردم، تصور انتزاعی مسؤولان از مشکلات اقتصادی و نداشتن ارزیابی عینی آنان از واقعیات جامعه» روابط میان نظام و مردم را یکسویه دانسته و با تقسیمبندی نوع نگاه مردم و مسؤولان به ۲ نگاه کلی و جزئی وجود تعارض میان آنها را آشکار میکند.
1- فارغ از میزان توان جریانسازی این دست یادداشتهای دورهای اصلاحطلبان که در آستانه تحلیف دولت سیزدهم به وفور مشاهده میشود، باید گفت در حالت خوشبینانه رفع اتهام از ناتوانیهای دولت روحانی در اداره امور جامعه و به فراموشی سپرده شدن نقش اصلاحطلبان در بروز مشکلات مذکور از اهداف عمومی این نوع یادداشتهاست که در قالب انتقاد از حاکمیت و دفاع از حقوق مردم به نشر آن میپردازند. بزرگنمایی قدرت غربیها، تزریق حس ناتوانی و ناامیدسازی مردم در تقابل با سلطهگری غرب نیز، از اهداف اختصاصی آن میتواند باشد. برای نمونه عبدی در یادداشت مذکور 4 وزارتخانه نیرو، نفت، ارتباطات و راهوشهرسازی دولت روحانی را بسیار موفق دانسته و بعید میداند بتوان مسؤولانی قویتر از این افراد نزد جناح اصولگرا یافت و متقابلا برای رفع اتهام ناکارآمدی از 4 وزیر مذکور عامل اصلی همه نابسامانیها را در قدرت بازدارنده تحریم جستوجو میکند. این در حالی است که رئیس دولت دوازدهم در سالهای 92 و 96 ریشه 80 درصد مشکلات کشور را مدیریتی و جدا از بحث تحریم میدانست و با شدت و حدت به توانمندی معجزهآفرین کلید معروفش در رفع نابسامانیها مینازید. عبدی بدون توجه به عصبانیت کنونی مردم از این وزارتخانهها مینویسد: «اگر 4 وزارتخانه نیرو، نفت، ارتباطات و راهوشهرسازی را که وزارتخانههای زیرساختی هستند در نظر بگیریم، میتوان گفت عملکرد آنان در مقایسه با بسیاری از وزارتخانهها و نهادهای دیگر مثبتتر بوده است... . بعید است بتوان مسؤولانی قویتر از این افراد نزد جناح اصولگرا جهت تصدی این وزارتخانهها یافت ولی وضعیت کنونی برق، آب، انرژی، راه و حملونقل و اینترنت، همگی میتواند نقطهضعف مدیریتی آنان تلقی شود، در حالی که روشن است قطار را تحریم به سوی جنوب میبرد».
در نقد این مضمون تحلیلی، اولا تحریم یک رخداد تحمیلی و غیرانسانی است که بر خلاف نظر نظام بر کشور تحمیل شده است. طبعا رفع آن نیز بسته به اراده واضع تحریم به شرط سر تعظیم فرود آوردن ملت ایران در مقابل غربیهاست، اگرچه قرائن حکایت دقیق از آن دارد که تعظیم برخی آقایان برابر کدخدا تاکنون تأثیری در رفع تحریمها نداشته است و فقط موجب زیادهخواهی آنها از ملت ایران شده است. قطعا پیوند زدن راهحل رفع مشکلات کشور به رفع تحریمها و محصور کردن تمام راهبردهای اداره کشور در رفع تحریم یک خطای محاسباتی است. ثانیا چنانچه در فضای تحریم امکان رفع و رجوع مشکلات مردم وجود ندارد، پس چرا اصلاحطلبان این همه برای رسیدن به ریاست جمهوری تلاش کرده و با سهمخواهی شبهباجگیرانه در هر دو کابینه دولت روحانی مصدر امور شده و به مدت 8 سال ریز و درشت امور دولت را در دست گرفتند؟ نتیجه انتخابات اخیر ریاستجمهوری و عدم اقبال همگانی به اصلاحطلبان نشان داد دوران بازی با احساسات مردم به پایان رسیده و انزوای پیشآمده محصول نهایی عملکرد 10 سال گذشته اصلاحطلبان است. مردم بخوبی میدانند چه با تحریم و چه بدون تحریم، مدعیان جبهه اصلاحات کارآیی لازم و حتی اراده منتج به اقدام مؤثر در رفع مشکلات جامعه را ندارند و توسل به مشکلات، بخشی از راهحل آنان برای برونرفت از بنبست پیش آمده است.
2- در حالت بدبینانه متأثر از عملکرد گذشته اصلاحطلبان میتوان گفت عصبیسازی مردم و فتنهافروزی علیه کلیت نظام از اهداف این یادداشت و موارد مشابه است. برای نمونه عبدی سعی دارد با بزرگنمایی آثار تحریمهای آمریکا و متقابلا تحقیر دستاوردهای متنوع کشور که اتفاقا محصول تلاشهای جمعی ملت و نتیجه حضور مؤثر فرزندان ملت و جوانان مؤمن و انقلابی در عرصههای مختلف است، پیشرفتها و دستاوردهای نظام از قبیل تولیدات صنعتی، تولیدات دارویی مثل واکسن، کاهش وابستگی به خارج و موفقیتهای متنوع نظامی را جزئیاتی قلمداد کند که ذاتا برای مردم اهمیتی ندارد و در توهینی آشکار به ملت ایران که همواره قدردان عوامل دستیابی به این پیشرفتها بوده و با افتخارآفرینی آنها احساس افتخار و عزت کرده است، ایرانیان را ملتی معرفی کند که چندان به این پیشرفتها و دستاوردها توجه نداشته و قضاوت خود را تنها معطوف به کلیت وضع جامعه کرده است. شاید برای رد این نوع نگاه و تبیین تناقضگویی نویسنده یادداشت کافی است به ۳ تشییع ملی اشاره کرد تا معلوم شود دستاویز قرار دادن نگاه کلی و جزئی مردم و مسؤولان، اقدامی جز در جهت تبرئه آمریکا از اعمال تحریمهای ضدانسانی علیه ملت ایران نیست. حضور بینظیر مردم در مراسم تشییع شهدای غواص، شهید حججی و شهید حاجقاسم سلیمانی تنها نمونههایی از دلبستگی مردم به نظام و موفقیتهای متنوع نظامی و امنیتی و خادمان آن عرصههاست.
3- اینکه تعدادی اصلاحطلب جویای نام و نان در چرخه حزب و جناح و باندبازی بر اریکه قوه مجریه تکیه زده و در کمال بیانصافی با بیتوجهیهای دامنهدار و تنبلی اداری، مردم را در عرصه اقتصادی و معیشتی دچار زحمت قابل توجه کردند، دلیل بر ضعف نظام یا ایجاد گسست میان مردم و حاکمیت نیست و نتیجهگیریهای مشابه یادداشت مذکور در بخش تناقض و تعارض نگاه مردم با مسؤولان به قاعده مغلطه و تعمیمی ناروا بوده که راه به جایی نخواهد برد.
4- در پاسخ کوتاه به این نوع تبلیغات سوء که با هجمه قرار دادن توانمندیها، ظرفیتهای توسعهای و پیشرفتهای رخ داده در اقصی نقاط کشور میخواهد به تقبیح مقاومت ملت در برابر تحریمها بپردازد، میتوان گفت اولا برای ارزیابی کمی و کیفی میزان پیشرفتهای یک کشور راهی جز تطبیق پیشرفتها با شاخصها و استانداردهای علمی وجود ندارد. قطعا در سایه یک تقسیمبندی کاذب به نام «جزئینگری مسؤولان و کلینگری مردم» نمیتوان در این باره اظهارنظر کرد. به گواه مراکز ارزیاب مستقل بینالمللی، ایران از لحاظ علمی و تکنولوژیک مرجع بلافصل منطقه است. از سوی دیگر نگاهی کوتاه به فهرست بلندبالا و غرورآفرین دستاوردهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی در طول 40 سال گذشته، به روشنی حکم میکند هر ایرانی وطنپرست و منصفی فارغ از جهتگیریهای سیاسی یا مشکلات اقتصادی و معیشتی کنونی جامعه که عمده آن محصول تصمیمات و عملکرد غلط دولت روحانی است، با غرور ملی به آینده روشن چشم دوخته و به انتظار برهه طلایی و تمدنساز انقلاب اسلامی نشسته است.
5- لازم به ذکر است رهبر حکیم انقلاب که بیش از هر فرد دیگری به مجموعه گزارشات و تحلیلهای علنی و محرمانه نهادهای مختلف کشور دسترسی دارند و بر ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی جامعه اشراف دقیق و جامع دارند، در بیانیه گام دوم درباره تبیین نقاط قوت و پیشرفتهای ایران اسلامی در حوزه مادی و معنوی به موارد راهبردی پرشماری اشاره دارند که هر یک از این دستاوردها آرزویی دستنیافتنی برای هر یک از همسایگان خوب و بد ایران اسلامی است. برای نمونه ایشان درباره توسعههای فنی و صنعتی کشور در فرازی از بیانیه گام دوم میفرمایند: «هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و...، میلیونها تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخه سوخت هستهای، سلولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفناوری و... با رتبههای نخستین در کل جهان، 60 برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به 10 برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و دهها نمونه دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فناوری صفر بود؛ در صنعت جز مونتاژ و در علم جز ترجمه، هنری نداشت».
6- در خاتمه باید گفت مساله مردم مدیران خسته، فرسوده و ناکارآمد است که همواره تلاش کردهاند ناکارآمدی و بیعملی و حتی بدعملی خود را به بهانه تحریم بپوشانند. مردم از اینکه 8 سال عمر و سرمایهای که باید صرف غلبه بر تحریمها میشد، صرف تلاش بیسرانجام از طریق نگاه خوشبینانه به آنانی شد که چه با بیرون آوردن دستکش مخملین از دستهای آهنین خود و چه با پوشاندن پنجههای آهنین خود در آن، زانوی تحریم را بر گلوی مردم ایران قرار دادند تا راه نفس آنان را قطع کنند، گلایه دارند.
ملت از اینکه برخی مسؤولان تحت حمایت جریانی که امثال آقای عبدی وظیفه تئوریزه کردن مقاصد سیاسی آنان را بر عهده دارند، پس از 8 سال سوخترسان قطاری بودهاند که با مقصد «هیچ» در سفر برجامی سرمایههای ملی را هدر داده، ناراحتند و رفتار انتخاباتی اخیر آنها نشان داد همچنان به کسانی که با شعار «ما میتوانیم» بذر امید در دلهایشان میکارند و میخواهند و میتوانند قطار انقلاب را از ریل بیسرانجام دل بستن به بیگانه خارج کنند، اعتماد دارند.
این همان نگاه مشترکی است که مردم و مسؤولان برای نیل به آینده روشن بدان چشم دوختهاند.
ارسال به دوستان
حوادث فوتبال اروپا و پردهبرداری از انحطاط اخلاقی غرب
دکتر غلامرضا منتظری*: بازی تیمهای ملی ایتالیا و انگلیس و حواشی اخلاقی آن، بار دیگر حقیقت جوامع غربی را در پیش چشم افکار عمومی جهان قرار داد. سالهاست غربیها تلاش میکنند با قدرت رسانهای، تصویری غیرواقعی از فرهنگ و اخلاق خود به دنیا ارائه دهند. در واقع آنچه ما از رعایت قوانین و ارزشهای اخلاقی در غرب میبینیم، ناشی از یک فرهنگ اخلاقی و معنوی نیست. اخلاق یکی از مهمترین شاخصههای ارزیابی منزلت یک جامعه محسوب میشود و زیور وجود انسان است. در ارزیابی یک جامعه، نخستین گزینه اخلاق در روابط اجتماعی با یکدیگر و در روابط اجتماعی با دیگران است. اتفاقاتی از جنس حوادثی که در حاشیه بازی انگلیس و ایتالیا شاهد بودیم، محکها و معیارهای خوبی برای سنجش میزان فرهنگی بودن یک جامعه است.
ما در روابط اجتماعی و فعالیتهای فردی و جمعی و همچنین در حریم خانواده باید به یکسری از اصول اخلاقی پایبند باشیم. ما نباید برای رسیدن به پیروزیهای موقت اصول اخلاقی را زیر پا بگذاریم و به ارزشهای خود کمتوجهی کنیم. برای اینکه اصول اخلاقی در همه عرصهها نهادینه شود، نیازمند ۲ عنصر هستیم؛ عنصر اول کار فرهنگی و آموزش تحت عنوان اخلاق حرفهای است، در واقع باید اخلاق حرفهای در ورزش، هنر و... را تقویت کنیم، این اخلاق حرفهای بسیار کمک میکند برای پیشگیری از حوادثی که زیبا و شایسته جوامع نیستند.
عنصر دوم قانون است. ما در کنار کار فرهنگی برای ترویج یک اصل اخلاقی نیاز به قانون هم داریم. قوانین هم کمک میکند در حوزه پیشگیری موفقیت بیشتری داشته باشیم و هزینههای سخت دوران درمان را نداشته باشیم.
آنچه بیشتر در غرب به چشم میخورد و بعضا به عنوان رفتار اخلاقی از آن تعبیر میشود، ناشی از قوانین بازدارنده است نه ارزشهای اخلاقی نهادینهشده. به هر حال این گونه حوادث ضمن اینکه چهره حقیقی فرهنگ جوامع غربی را نمایان میکند، بیدارباشی هم برای نخبگان ما است تا اهمیت اخلاق حرفهای را درک کنند و برای آن برنامهریزی داشته باشند. اخلاق ورزشی میتواند ویترین و نمایشگر یک فرهنگ باشد که اگر برای آن فکر و چارهای اندیشیده نشود، میتواند به کلی تصویر یک کشور را در پیش چشم ناظران بینالمللی دگرگون کند.
* نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|